چشم های پف کردش رو باز کرد و روی میز کنار تخت دست کشید تا به ویبره ی بی وقفه ی گوشیش پایان بده . اونُ کنار گوشش گذاشت و با دست دیگه چشم هاش مالید
" سلام دکتر "
" سلام ادوارد ! خوبی ؟"" ممنون . بد نیستم "
" الان کجایی ؟ آزمایشگاه ؟"" اوم .. نه . راستش ، فکر کنم امروز خواب موندیم "
" اشکالی نداره . میتونی تا یک ساعت دیگه بیای اتاق کنفرانس ؟ اعضای هیئت علمی میخوان ببینن تو چه مرحله ای هستید "
" ولی شما گفتید هفته ی دیگه برگزار میشه "
" متاسفم . راستش نتونستم از پس این پیرمردهای غرغرو و عجول بربیام . میدونی که ..."" با .. باشه مشکلی نیست ! تا نیم ساعت دیگه خودم میرسونم "
" ممنون . میبینمت"کوردن گفت و تماس رو قطع کرد . هری به سرعت از تخت بیرون اومد و بعد از شستن دست و صورتش مشغول جمع کردن وسایلش شد . لپ تاپ خودش رو توی کوله پشتیش جا داد و مال لویی رو توی کیف دستیش گذاشت . نوت ها و کتاب هاش رو از گوشه گوشه ی اتاق جمع کرد و بعد رفت سراغ سخت ترین قسمت ماجرا یعنی بیدار کردن لویی !
کنار تخت نشست و با صدای اروم لویی غرق در خواب رو صدا زد
" بیدار شو لو "اون پسر فارغ از دو جهان میون ملافه ها وول خورد و لبخندی به لب داشت که انگار داشت شیرین ترین رویای زندگیش میدید . هری جلوتر رفت و بازوی لویی رو تکون داد
" میشه بلند شی ؟ کلی کار داریم امروز "
لویی صورتش رو تو بالشت زیر سرش فرو برد و غر غر کرد" نمیخوام بیدار بشم . این خیلی نرمه . بوی توت فرنگی میده . نمیخوام ازش جدا شم "
" خواهش میکنم لو . الان وقت این حرف ها نیست "" نمیخوام ..."
" اگر قول بدی بیدار بشی میذارم یک هفته همینجا بخوابی "" دروغ که نمیگی ؟"
" قسم میخورم !""اگر بزنی زیرش با همین بالشت خفت میکنم "
" باشه . حالا میشه از این تخت دل بکنی ؟"لویی آه کشید و با پاهاش پتو رو به طرف دیگه ای پرت کرد . هری به موهای سیخ شده و قیافه ی کلافش که انگار میخواست همین حالا بزنه زیر گریه ، خندید . اون زمزمه ی کر کننده ی مغزش که میگفت این لویی ، بوسیدنی ترین لویی دنیاست رو نادیده گرفت . از جاش بلند شد و بعد از مرتب کردن موهاش وسایلش برداشت
ESTÁS LEYENDO
Anxiolytic [L.S]
Fanfic[Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"