" و من بعد از اون کشیک انقدر خسته بودم که وسط سکس خوابم برد. تصور کنید که قیافه ی بیچاره چطوری شده وقتی صدای خر و پفم رو شنیده."
همه بلند بلند خندیدن و اسکارلت با تاسف سر تکون داد. از وقتی به آزمایشگاه اومده بود، داشت راجع به دوست پسر سابقش حرف میزد و پسرا رو حسابی سرگرم کرده بود.
اشتون انگشتش رو با تهدید جلوی صورت لوک گرفت و گفت
" هیچوقت وقتی خوابت میاد با من نخواب مرد"
" اونی که از بیست و چهار ساعت شبانه روز بیست و پنج ساعتش رو خوابه تویی پس، به خودت هشدار بده عزیزم"
" من خوابالوام یا تو که هر بار میریم سینما با صدای خر و پفت آبرومو میبری؟"
" تقصیر من نیست که فیلم ها خیلی کسل کننده ان"
اشتون با کلافگی رو کرد به بقیه و پرسید
" من از شما میپرسم؛ اخه کی تو سینمای هفت هشت بعدی که صندلیش تکون میخوره و آب میپاشن تو سر و صورت آدم خوابش میبره اخه ؟"
" اصلا به تو چه. دلم میخواست بخوابم"
" به من چه ها ؟ امشب که ... "
" وای بس کنید سرم رو بردین نی نی کوچولو ها. بلند شید برید سر کارهاتون"
اشتون چشم هاشو تو حدقه چرخوند و زیر لب غر زد
" دلش تنگ یکی دیگست دادشو سر ما میزنه"
" چیزی گفتی؟"
" من ؟ نهههههه . فقط داشتم میگفتم چقدر جای لویی خالیه"
هری آهی کشید و گفت
" آره واقعا جاش خیلی خالیه. کاش ... "
با وارد شدن اد به آزمایشگاه حرف هری نیمه تموم موند.
" سلام بچه ها "
همه به اد سلام کردن و بعد هری پرسید
" چیزی شده ؟"
" آقای تاملینسون خواستن همین الان به دفترشون بری"
" نمیدونی چیکارم داره؟"
" نه فقط گفتن کارشون فوریه "
" باشه. ممنون که گفتی. الان میرم"
از جاش بلند شد و بعد از درآوردن روپوشش از آزمایشگاه بیرون رفت.
فاصله ی کوتاه آزمایشگاه تا ساختمان اصلی کارخونه رو طی کرد و بعد از هماهنگ کردن با منشی وارد دفتر استیون شد.استیون با دیدن هری لبخند مصنوعی زد و گفت
" خیلی وقته که با هم گپ نزدیم هری"
هری با خودش فکر کرد این اولین باریه که داره با اون مرد تنهایی حرف میزنه و منظورش از این حرف رو نفهمید اما چیزی نگفت و به یک لبخند ساده اکتفا کرد.
استیون رو به روی هری نشست و گفت
YOU ARE READING
Anxiolytic [L.S]
Fanfiction[Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"