pill 56

1.4K 329 112
                                    

" و من بعد از اون کشیک انقدر خسته بودم که وسط سکس خوابم برد. تصور کنید که قیافه ی بیچاره چطوری شده وقتی صدای خر و پفم رو شنیده."

همه بلند بلند خندیدن و اسکارلت با تاسف سر تکون داد. از وقتی به آزمایشگاه اومده بود، داشت راجع به دوست پسر سابقش حرف میزد و پسرا رو حسابی سرگرم کرده بود.

اشتون انگشتش رو با تهدید جلوی صورت لوک گرفت و گفت

" هیچوقت وقتی خوابت میاد با من نخواب مرد"

" اونی که از بیست و چهار ساعت شبانه روز بیست و پنج ساعتش رو خوابه تویی پس، به خودت هشدار بده عزیزم"

" من خوابالوام یا تو که هر بار میریم سینما با صدای خر و پفت آبرومو میبری؟"

" تقصیر من نیست که فیلم ها خیلی کسل کننده ان"

اشتون با کلافگی رو کرد به بقیه و پرسید

" من از شما میپرسم؛ اخه کی تو سینمای هفت هشت بعدی که صندلیش تکون میخوره و آب میپاشن تو سر و صورت آدم خوابش میبره اخه ؟"

" اصلا به تو چه. دلم میخواست بخوابم"

" به من چه ها ؟ امشب که ... "

" وای بس کنید سرم رو بردین نی نی کوچولو ها. بلند شید برید سر کارهاتون"

اشتون چشم هاشو تو حدقه چرخوند و زیر لب غر زد

" دلش تنگ یکی دیگست دادشو سر ما میزنه"

" چیزی گفتی؟"

" من ؟ نهههههه . فقط داشتم میگفتم چقدر جای لویی خالیه"

هری آهی کشید و گفت

" آره واقعا جاش خیلی خالیه. کاش ... "

با وارد شدن اد به آزمایشگاه حرف هری نیمه تموم موند.

" سلام بچه ها "

همه به اد سلام کردن و بعد هری پرسید

" چیزی شده ؟"

" آقای تاملینسون خواستن همین الان به دفترشون بری"

" نمیدونی چیکارم داره؟"

" نه فقط گفتن کارشون فوریه "

" باشه. ممنون که گفتی. الان میرم"

از جاش بلند شد و بعد از درآوردن روپوشش از آزمایشگاه بیرون رفت.
فاصله ی کوتاه آزمایشگاه تا ساختمان اصلی کارخونه رو طی کرد و بعد از هماهنگ کردن با منشی وارد دفتر استیون شد.

استیون با دیدن هری لبخند مصنوعی زد و گفت

" خیلی وقته که با هم گپ نزدیم هری"

هری با خودش فکر کرد این اولین باریه که داره با اون مرد تنهایی حرف میزنه و منظورش از این حرف رو نفهمید اما چیزی نگفت و به یک لبخند ساده اکتفا کرد.
استیون رو به روی هری نشست و گفت

Anxiolytic [L.S]Where stories live. Discover now