کیم تهیونگ توی دنیای سیاه و سفیدی زندگی میکنه که فقط افرادی که نیمهی گمشدهشون رو پیدا کردن، قادر به دیدن رنگها هستن! دو نیمه فقط با لمس همدیگه و جریان الکتریسیتهی خوشایندی که بهشون موهبت رنگی دیدن میبخشه، از وجود هم خبردار میشن و جمعیت به قدری زیاده که پیدا کردن نیمهی گمشده مدتها طول میکشه. تهیونگ بعد از سالها تلاش و ناکام موندن، قید پیدا کردن نیمهش رو میزنه و ترجیح میده کنج چهاردیواری خونهش سینگل به گور بپوسه و تا آخر عمرش فنبوی شماره یک آیدول مورد علاقهش بمونه و هر روز دست به دامن کائنات خودخواهانه آرزو کنه اون پسر نیمهش رو پیدا نکنه! اما همهی زندگی سادهش با پا گذاشتن به فنمیتینگ آیدولش زیر و رو میشه... 🥀 _اون روز برای اولینبار رنگها رو لمس کردم، همون روزی که شکوفههای عشق و بیماری، همزمان جسم و روحم رو در بر گرفت! 🥀 •••••••••••••••••••••••••• 🌺کاپل اصلی:کوکوی (متمایل به ورس«>~•») 🌺کاپلهای فرعی: ❓❔❓ 🌺ژانر:هاناهاکی/ تاریخی / فانتزی / انگست / معمایی [Completed]