fifty seven

1.1K 264 142
                                    


هیچ چیز غمگین تر از بادکنکی که برای همیشه تنها تو آسمون رها شده نیست .

باید منتظر لحظه ای که فشار در هم می پاشدش بمونه .

_____________________________________________________

«جین»

با فشار آرومی در رستوران رو باز کردم و وارد شدم ، از این که نامجون دوست دخترش رو همچین  جاهایی میاره  ناراحت شدم . یک بار توی قرار  های دوستانه ای که داشتیم منو  همچین جایی نبرده بود .

با چشم دنبال سانمی گشتم ، پشت میز کنار پنجره نشسته بود ، کلاه صورتی رنگی روی موهای بلوند کوتاهش گذاشته بود ،  کت لی و هودی صورتی که پوشیده بود بهم فهموند که چرا انقدر اصرار داشت شلوار جین با هودی صورتی بپوشم  دختره ی خبیث  .

با دیدن من که نزدیک میز می شدم با خوشحالی دستش رو بالا  اورد و تکون داد .

_سلام !  در حالی که پشت میز می نشستم گفتم .

+چرا انقدر دیر اومدی ، نیم ساعته اینجا نشستم ؟  با اخم مصنوعی ای نگاهم کرد.

+تو ترافیک مونده بودم ، هنوز نیومده ؟ 

شونه ای بالا انداخت و سرش رو به معنای نه تکون داد .

_اصلا مطمئنی میاد اینجا ؟  با اخمی که از استرس روی صورتم نشسته بود نگاهش کردم.

+اوه اروم باش بابا ، آره مطمئنم میاد اینجا چون دوست دخترش میز بغلی نشسته و .... خودش  همین الان اومد تو .

با وحشت به سرعت به سمت ورودی رستوران برگشتم ، حق با اون بود نامجون بود . با همون استایل خیره کننده و مردونه اش ، ولی یک چیز متفاوت بود .

موهاش چرا نقره ای بود؟

اب دهانم داخل گلوم پرید و با صدای بلندی شروع به سرفه کردن کردم .

+جین ....جین حالت خوبه ؟

درحالی که روی میز خم شده بودم و صورتم به چوب سرد میز چسبیده بود سعی کردم نفس هامو منظم کنم .

+خوبی ؟ بگم برات اب بیارن ؟ اگه می دونستم انقدر شوکه میشی یکدفعه ای نمی گفتم .

نفس عمیقی  کشیدم : آاه .... نیازی نیست  فقط یکم تعجب کردم .

+ این دیگه یکم تعجب نبود ، نزدیک بود خودت رو به کشتن بدی .

_بی خیال . کمی به سمتش خم شدم : نشست ؟

سرش رو به معنای تایید بالا و پایین کرد .

_متوجه ما که نشد ؟  با ترسی ناخودآگاه پشت سر هم سوال پرسیدم .

+جین ! آروم باش اینطوری تمام نقشه هامونو خراب می کنی . 

نفس عمیقی کشیدم : باشه .

+خیلی خب ،  تمام سعیتو کن . ما موفق می شیم . دست هاشو مشت کرده بالا آورد .  لبخندی از این حرکتش روی صورتم نشست ، قطعا نقش بازی کردن با سانمی کار سختی نخواهد بود .

+آماده ای که بازی کردن رو شروع کنیم سوکجین. با لحن مرموز و خبیث پرسید .

دستمو بالا آوردم : بزن بریم .

سانمی لبخند بزرگی تحویلم داد  و ماسک روی صورتش رو بالا کشید  .  خیلی عادی از پشت میز بلند شد و به بهانه  دادن سفارش از کنار میز نامجون و دوست دخترش گذشت . درست تو لحظه ای که همه چیز خیلی عادی بود سانمی  یکی از پاهاش رو به پاهای بلند نامجون گیر داد و با صدای بلندی روی زمین افتاد .

شوکه به چهره اش که از درد درهم شده بود نگاه کردم ، نیاز نبود انقدر محکم زمین بخوره .
با شنیدن صدای نامجون که پشت سر هم معذرت خواهی می کرد و  از سانمی می خواست اگه مشکلی براش پیش اومده به بیمارستان برن به خودم اومدم و به سرعت از پشت میز بلند شدم .

_سانمی !  صدام اونقدر بلند بود که به گوش نامجون برسه ، حس کردم که با شوک برگشت تا  مطمئن بشه این صدای فریاد من بود یا نه .

به سرعت به سمت سانمی که داشت چشمک میزد رفتم و کنارش روی زمین نشستم : حالت خوبه عزیزم ؟

+خوبم ، چیزی نشد . در حالی که کمی بلند می شد جواب داد .

با اخم به سمت نامجون که با چشم های بیرون زده بهم خیره بود برگشتم : معلومه داری چه   غلطی می کنی !.

توی صورتش فریاد زدم . می تونستم ببینم که چقدر از دیدن من و سانمی کنار هم  شوکه شده . حتما با خودش فکر می کرده چون عاشقشم بی خیالش نمی شم . 

خب یجورایی درست هم فکر کرده بود ، من بیخیالش
نمی شم ولی قرار نیست که بهش آسون بگیرم .

+من....من کار....

_ازت نخواستم توضیح بدی ، سانمی عزیزم  می تونی راه بری؟ 

سانمی با چشم هایی که فقط خودم می تونستم برق خبیثانه اش رو ببینم ، نگاهم کرد و سرش رو به معنای نه تکون داد .  خم شدم و دست هامو زیر کمر و ران هاش بردم و در یک حرکت بالا کشیدمش . قبل از این که به سمت خارج رستوران راه بیفتم نگاه دیگه ای به نامجون که همون طور خشک شده به ما نگاه می کرد انداختم و چشم غره ای  تقدیمش کردم .

این آخرش نبود کیم نامجون .

_____________________________________________________

سلام کیوتی ها ( ͡°³ ͡°)

یه چند روزه شروع کردم دارم اتک آن تایتان رو میبینم اصلا نمی تونم  از پای لپ تاپ بلند شم ، همین که چشم هام سرجاشه باید خدا رو شکر کنم 😅
خلاصه دیدم خیلی وقته پارت نذاشتم بلاخره بیخیال شدم و یه ذره  به خودم استراحت دادم .

منتظر کامنت های بی نظیرتون هستم 💙

[look like a Rose]Where stories live. Discover now