fifty eight

1.1K 261 156
                                        

حتی اگه رهات کنم .

اگه تو رو پشت سرم جا بذارم و برم .

این رو بدون

که قلب من تا ابد برای تو می مونه .

ومن برای همیشه یک گوشه دنیا منتظرت می مونم .

_____________________________________________________

یکی از دلایلی که جونگوک این روز ها عصبی و ناراحت بود من بودم ! اگه اون روز ، داخل ماشین  کمی فکر کرده بودم و اون حرکت احمقانه انجام نمی دادم این اتفاق نمی افتاد .

سرم رو بالا بردم و به مردی که طرف دیگه میز با اخم نشسته بود و  بی هیچ حرفی به من خیره شده بود نگاه کردم ، چرا هیچی نمی گفت؟

با دیدن نگاه منتظر من نفس عمیقش رو بیرون فرستاد : مستقیم می رم سر اصل مطلب ، وقتی اون عکس پخش شد هیچ کدوم از ما نفهمیدیم کسی که کنار جونگوکه یک پسره نه دختر ،  برای همین فقط منتظر دختری بودن که کنار جونگوک دیده بشه ، ولی وقتی جونگوک با یه پسر به خونه برگشت همه ی عوامل شوکه شدن  ،   رابطه بین دو تا پسر چیزی نیست که توی این کشور پذیرفته بشه و ما باید قبل از این برای بار دوم جونگوک این بار با یه پسر دیده بشه جلوی این اتفاق رو بگیریم.با جونگوک خیلی حرف زدیم که این رابطه رو بدون هیچ بحث و جنگی تموم کنه ، خودت می دونی که رابطه بینتون به نفع هیچکس نیست .

توده ای که داخل گلوم جمع شده بود  حرف زدن رو برام سخت می کرد میخواستن بدون هیچ بحثی رابطمون رو خراب کنن ، رابطه من و جونگوک !

_اما....اما ...ما .... من و جونگوک نیمه همیم . با بغضی زمزمه کردم .

مرد رو به روم آهی کشید و به جلو خم شد : و این چیزیه که همه چیز رو سخت تر می کنه .

_اگه از هم جدا بشیم .....اگه این رابطه رو تموم کنیم
می میریم.

+یونگی شی من تمام این ها رو می دونم ، من هم نیمه ای دارم که بدون اون نمی تونم زندگی کنم .

_پس.....پس این نامردیه که  میخواید ما رو از هم جدا کنید .  نتونستم جلوی ریختن اشک هام رو بگیرم.

+ بله می دونم که نامردیه ، اما من هم چاره ای جز این ندارم همین حالا هم با پخش شدن اون عکس ضرر زیادی به کمپانی رسیده حتی خود جونگوک هم آسیب دیده ،  فقط کافیه کامنت زیر پست هاشو بخونی تا بفهمی .

فن ها وقتی می فهمیدن آیدلشون  دوست دختر یا دوست پسر داره  دیوونه می شن ، یه زمانی هوسوک روی یه آیدل دختر کراش داشت و وقتی فهمید دختره دوست پسر داره نزدیک بود بره کمپانی رو به آتیش بکشه . قطعا چیزی درباره جونگوک فرق نداشت .

_شما از من چی می خواید؟!

+می خوایم که از جونگوک جدا شی ؟ متاسفم که انقدر صریح می گم  . به نفع هر دوی شماست .

_ازش جدا بشم.  ماتم زده زمزمه کردم .

+یونگی شی  واقعا متاسفم . اگه این رابطه ادامه پیدا کنه کمپانی جونگوک رو مجبور می کنه که با یکی از آیدل های دختر قرار بذاره .

_جونگوک با یه دختر قرار بذاره.  صدا مرد داخل گوشم شروع به زنگ خوردن کرد . حتی تصور نزدیک شدن جونگوک به یک دختر هم عذاب آور بود . تکون خوردن لب های مرد رو می دیدم اما هیچ صدای رو نمی شنیدم ، انگار به طور موقت کر شده بودم .  به آرومی پلک زدم ، چکار باید می کردم ؟

باید دیدن جونگوک کنار یکی دیگه رو تحمل می کردم

یا دوری از جونگوک رو ؟

حتی اگه اون قرار واقعی نباشه ، جونگوک مجبور بود که کنار اون دختر دیده بشه ، دست هاشو توی دست های گرمش بگیره و برای تکمیل شدن نمایش روی لب هاش بوسه بزنه!.

برای تحمل دیدن بوسه اش زیادی ضعیفم . من خیلی ضعیف تر از اونیم که ببینم کسی دست های جونگوک رو می گیره .

نمی خوام جونگوک رو با کسی تقسیم کنم .

باید خودخواه باشم ؟!

کدوم درد کمتری برای من داره؟

______________________________________________________

هلو اوری وان (^・ω・^❁)

خیلی وقت بود که پارت نذاشته بودم یک هفته شایدم دو هفته نمی دونم آمارش از دستم در رفته😅  در واقع گرفتار بی حوصلگی و دندون درد شده بودم  ، و خدا دندون درد رو برای هیچ کدومتون نیاره 😢

به نظرتون یونگی باید خودخواه باشه یا نه ؟ منظورش از خودخواه بودن اینه که به خاطر خودش برای این درد کمتری رو تحمل کنه جونگوک رو رها کنه .

و شاید پایان آن چیزی که فکر می کنید نباشد 😌

[look like a Rose]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang