thirty one

1.5K 343 95
                                    


دوست داشتن تو درست مثل خوردن یک لیوان چای داغ در میان سرمای زمستون بود ، همون قدر گرم ، همون قدر لذت بخش.

____________________________________________________

پشت در ایستاده بودم ، دست هام از شدت استرس و سرمای هوا بی حس شده بودن.

این اولین بار بود .

وقتی در باز شد موجی از گرما و بوی وانیل و چوب به سمتم حمله ور شد .

جونگوک اونجا بود ، بین چارچوب در ایستاده بود وچشم های گرم و شکلاتی رنگش به من خیره بود .

احساس کسی رو داشتم که بعد از یک زمستون طولانی بالاخره بهار رو می بینه .

اختیاری از خودم نداشتم ، بدون این که بفهمم به جلو قدم برداشتم و بین بازو های جونگوک فرو رفتم .

احساسش قشنگ بود ، گرم و دوست داشتنی بود ، این که سرمای وجودم رو  با گرمای تنش ذوب می کرد قشنگ بود .

کمی به جلو کشیده شدم و صدای بسته شدن در رو شنیدم و بعد بازو هاش محکم تر از قبل دور تنم پیچیده شد .

+ یونگی ؟! کنار گوشم زمزمه کرد.

دلم نمی خواست حرف بزنم پس فقط به یک هوم بسنده کردم.

+میخوای با من راجبش حرف بزنی ؟ دوباره زمزمه کرد .

_آره.

دستش کمرم رو نوازش کرد : پس تا من یه چیز گرم برات حاضر می کنم روی مبل منتظرم بمون .

تا زمانی که روی مبل بشینم همراهم اومد و بعد به سرعت از جلوی چشم هام ناپدید شد .

داخل مبل چرم مشکی رنگش فرو رفتم و دست هامو دور بازو هام حلقه کردم ، هنوز هم سردم بود .

چند دقیقه بعد با دو تا لیوان که بخار ازشون بلند می شد برگشت و کنارم نشست .

انگشت هامو دور لیوان داغ حلقه کردم : فکر کنم طلسم شدم .

+چی ؟ با تعجب پرسید .

_این که نمی تونم بدون از دست دادن چیزی، چیز دیگه ای رو داشته باشم . می دونی تا زمانی که جین کنارم بود تو رو نداشتم و حالا که تو رو دارم جین رفته . خونه بدون جین خیلی سرد و بی روحه .  من اونو از برادر واقعی خودم هم بیشتر دوست دارم و حالا که رفته خیلی تنها تر از قبل شدم . فکر کنم جین رو دیده باشی همون کسی که گوشیمو ازت گرفت .

+می دونم شاید احمقانه باشه که تو این وموقعیت اینو بهت بگم ولی ...

دستمو بین دست هاش گرفت : میخوای تا زمانی که جین برمی گرده بیای ... بیای و با من زندگی کنی ؟ اینجوری دیگه دوتامون تنها نیستیم ، و خب ... خب بیشتر با همیم و با هم آشنا می شیم .

مطمئنما ، مطمئنما قلبم یک ضربان جا انداخت ، زندگی کنار جونگوک .

کنار کسی با چشم های گرم و شکلاتی ، کنار کسی با یک آغوش بزرگ و آرامش بخش ، کنار کسی که هم نشانم بود !

زندگی کنار  رز  زیبام .

_____________________________________________________

من خودم برای احساسات قشنگ و آرومشون مردم 😢شما رو نمی دونم 😱



[look like a Rose]Where stories live. Discover now