EXO's Oneshots

First Shot

از دید نویسنده

نور خورشیدی که از بین پنجره به داخل میتابید بکهیون رو از خواب بیدار کرد.

"ایشششش!هنوز زوده از خواب بیدار بشم"
بکهیون نالید ولی واقعیت این بود که اون دیگه بیدار شده.مدتی توی اون وضعیت موند تا اینکه متوجه ساعتی که روی پا تختی قرار داشت شد.چشمهاش درشت شد,لحاف رو به کنار پرت کرد و مثل رعد داخل دستشویی پرید.بعد از شستن دست و صورتش اون شروع کرد به پوشیدن یونیفرم مدرسه اش.
اون دکمه های لباس مدرسه اش رو نبسته به حال خودش رها کرد و نصفه کاره داخل شلوارش انداخت و بند کفشهاش رو باز گذاشت.
پله ها رو با عجله طی کرد و به طرف آشپزخونه دوید,با عجله نون تست خالی رو برداشت و داخل دهنش چپوند.

"گندش بزنن!"
اون با دیدن ساعت فحشی زیر لب داد,در رو قفل کرد و در حالی که دکمه های تیشرتش رو میبست به طرف مدرسه دوید.فقط 3 دقیقه مونده بود تا در مدرسه بسته بشه.بعد از اینکه تا پای جون دوید اون بالأخره مدرسه رو دید و با دونستن اینکه درها هنوز بسته نشده لبخند زد ولی زمانی که فهمید کلاسش شروع شده لبخندش محو شد.اون توی راهرو دوید و با عجله توی کلاسش رفت.
اون وارد کلاس شد و معلم وحشتناکش رو دید.

"چرا دیر کردی آقای بیون؟"
معلم زبانی چینیش کریس این رو پرسید.

"متأسفم،من دیر از خواب بلند شدم.این اتفاق دوباره نمیافته آقا"
بکهیون گفت و توی صندلیش کنار دوستش کیونگسو نشست.

"هی بک!چرا دیر از خواب بلند شدی؟خواب خیس داشتی؟"
کیونگسو ابروهاش رو بالا انداخت و به بکهیون نیشخند زد.

"ایششش!فقط خفه شو سو"
بکهیون بهش غرید.

"آقای بیون لطفاً حرف نزنید"
کریس با حالت کلافه بهش هشدار گفت.

"متأسفم"
بکهیون زمزمه کرد و یه نگاه 'ببین چیکار کردی!' به کیونگسو انداخت.کیونگسو شرمنده سر تکون داد و بیصدا کلمه 'ببخشید' رو گفت.
یه مدت بعد لوهان(دوست صمیمی بکهیون و همچنین هم میزیش)ناگهانی به بازوی بکهیون زد.

"میدونی امروز چه روزیه؟"
لوهان ذوق زده گفت.

"روزی که شاید سهونی ازت بخواد باهم برید بیرون؟"
بکهیون با شيطنت گفت و باعث شد لوهان شدیداً سرخ بشه.

"نه!...و اونطوری صداش نکن"
لوهان با ناراحتی گفت.

"اووووه،یکی اینجا حسودیش شده؟"
بکهیون نیشخندی زد و بعد خندید.

"بگذریم،حالا یادت میاد امروز چه روزیه؟"
لوهان واضحاً موضوع رو عوض کرد.

"نه چی..."
بکهیون وقتی چشمش به سالنامه روی دیوار افتاد که 6 می رو نشون میداد خشکش زد.