31.Still a Dark Night

266 15 8
                                    

نویسنده:Exosmut2721

مترجم:Tania kh

وانشات دختر،پسری:چانیول و ا/ت(اسم خودتون رو جاش بگذارید)

ژانر:رومنس،اسمات و 🔞

این درخواستی تقدیم به خواننده گلم.امیدوارم ازش لذت ببری

..........

روی تخت دراز کشیده بودم و به سقف نگاه میکردم،منتظر بودم تا دوست پسرم خونه برگرده.وقتی موبایلم رو برداشتم تا ببینم بهم پیام داده یا نه ساعت نزدیک 3 صبح بود.همیشه همینطوره...

هر روز تا ساعت 10 شب یا بیشتر کار میکنه و بعدش با جمله 'فقط یه ساعت بیشتر...بعدش میرم خونه' کارش به اینجا میکشه.در آخر برای ساخت آهنگ مورد نظرش اونقدر با سازهاش کار میکنه ‌تا ساعت 3 صبح میشه و من رو یادش میره.

از اونجایی که برای خونه اومدن خیلی دیر میشه دیگه نمیآد و همونجا میخوابه و من رو اینجا کل روز بی‌خبر میگذاره.پس من هیچوقت اون رو برای خودم نداشتم.
گاهی حتی یادش میره بهم پیام بده...یعنی پیش از اینکه پیام بده روی پیانو خوابش میبره چون اون خیلی استرس میکشه و خسته میشه.

من خیلی نگرانش شدم چون چانیول نه شب بهم پیام داده و نه حالا که صبح شده.به استودیوش رفتم و دیدمش که روی صندلی خوابش برده.همیشه بهونه‌اش اینه که خیلی بیدار مونده ولی من میدونم اون زیادی از خودش کار میکشه تا بتونه بهترین کار رو از خودش ارائه بده.پارچه نازکی از روی مبل برداشتم و روش کشیدم و از استودیو بیرون اومدم.

من از این گندی که پیش اومده خسته شدم.نه اینکه دیگه نخوام همراهیش کنم ولی چرا اون باید اینقدر از خودش کار بکشه...؟
تموم روز دارم به یه چيز خاص برای سورپرایز کردنش فکر میکنم.چیزی که کمی از استرس زیادش کم کنه.فکر کنم فردا باید سورپرایزش کنم...منظورم اینه که من واقعاً دلم براش خیلی تنگ شده پس فکر نکنم ایراد داشته باشه هرچه زودتر سورپرایزش کنم.

خیلی خُب ا/ت...چیکار میتونی براش بکنی تا خوشحال بشه؟باید چیزی رو که بیشتر از همه دوست داره بهش بدی.

"فهمیدم!!قراره یه چیز ویژه برای فردا بخرم...مطمئنم چانیول عاشق سورپرایزم میشه"
لبخند شیطنت آمیزی جلوی آیینه به خودم زدم.ایده عالی توی ذهنمه.
مطمئنم عاشقش میشه.چانیول هیچوقت به همچین چیزی 'نه' نمیگه.بعد از فکر کردم به سورپرایز فردا با انرژی زیاد توی تخت رفتم و خوابیدم.

.
.
.

روز بعد ساعت اوه...11 صبح از خواب بیدار شدم.خُب راستش از اونجایی که دوست پسرم معمولاً دیر از کار برمیگرده خیلی وقت دارم تا آماده بشم.
از تخت بلند شدم و کش و قوسی به بدنم دادم و با خوشحالی رفتم تا دوش بگیرم.یه لباس معمولی پوشیدم و بعد از آماده شدن بیرون رفتم تا چیزهایی که برای سورپرایز لازم داشتم بخرم.

EXO's OneshotsKde žijí příběhy. Začni objevovat