Third Shot

270 39 9
                                    

ببخشید بچه ها اشتباه دیدم🤓فکر کنم عینک لازم داشته باشم.هنوز ادامه داره،این شات آخریش نبود ولی بعدی دیگه آخریشه

.........................................................................

"وقت تصفیه حسابه بیبی"
چانیول پوزخند زد.

"هه...اصلاً تعجبی نداره که بکهیون بهم خیانت کرد.اون سرم کلاه گذاشت و با شوگر ددی عوضیش فرار کرد"
سهون شروع کرد به خندیدن.هنوز متوجه قضیه نشده بود.

"صبر کن ببینم.تو اسم بکهیون رو از کجا میدونی؟"
چانیول با تعجب پرسید و با فهمیدن چیزی اخمهاش توی هم رفت.

"وات دِ فاک!!!...این چند وقت با خودم میگفتم چهره ات آشناست پس تو اون عوضی بودی که دوست پسر سابقم باهاش بهم خیانت کرد!!!پس تموم این مدت تو بودی؟!!"
اون سمت سهون حمله کرد و یقه اش رو چسبید و بعد مشت محکمی به صورتش زد.سهون بخاطر ضربه چند قدم عقب تر رفت و زمین افتاد.

"چانیول...من نمیدونستم بکهیون دوست پسـ...آخخخخخ!!!"
چانیول موهاش رو توی دست گرفت و کشید.

"این دیگه چه جهنمیه؟!بچه ها آروم بـ...آخ!!"
زمانی که جونگین داشت به چانیول نزدیک میشد مشتش به صورت جونگین برخورد کرد.

"آخ!!دماغم...فاک!!!"
جونگین دماغش که حالا بخاطر ضربه اتفاقی چانیول خون ریزی داشت چسبید.در طرف دیگه پسر بسته شده روی تخت به آرومی داشت آخرین تکه های طناب روی دستش رو باز میکرد.تا قبل از اومدن سه پسر تونسته بود با تکونهای زیاد کمی گره دستهاش رو شُل کنه و حالا که 3 دوست پسر سابقش با هم در حال جنگ بودن اون فرصت پیدا کرد تا فرار کنه.
جونگین سرش رو چرخوند تا وضعیت پسر زندانی رو چک کنه که با تخت خالی روبرو شد.

"تمومش کنید!با دوتــــاتــــونــــم....!!!!"
جونگین فریاد زد و سچان خشکشون زد.

"شت!"

"فاک!"

"گندش بزنن...هرزه بیشرف فرار کرد و این تقصیر شماست"
جونگین دوباره فریاد زد و اینبار سهون چشمهاش رو پر کرد و زد زیر گریه.

"اون هرزه عوضی...بهم گفت سینگله😭من نمیدونستم...اون دوست پسر داره...چرا اون این کار..."
سهون با شدت گریه میکرد که توی آغوش گرمی فرو رفت.

"هیششش...گریه نکن سهونی.همه چی درست میشه،باشه؟اینها تقصیر تو نیست...تقصیر اون هرزه اس...اون سر هر 3 ما کلاه گذاشته.اون با بد آدمهایی در افتاده"
چانیول گفت و با هر کلمه لبهای سهون رو میبوسید تا آرومش کنه.

"ببخشید که زدمت عزیزم"

"من هم ببخشید خیلی لوس شدم"

"من همیشه کنارت هستم تا نوازشت کنم"
چانیول دوباره بوسه ای به لبهای سهون زد.

"اینطوری میکنی ضربان قلبم خیلی بالا میره"
سهون گفت و سرش رو توی سینه چانیول پنهون کرد.

EXO's OneshotsWhere stories live. Discover now