EXO's Oneshots

32.Phone

نویسنده:Chanaddicts

مترجم:Tania Kh

وانشات کاپلی:سولی

ژانر:فلاف

تقدیم به خواننده گلم‌ که درخواست سولی فلاف داده بود😊امیدوارم ازش لذت ببری

................................................................

لی داشت تنها توی فروشگاه قدم میزد.از اونجایی که حوصله اش سر رفته بود و وقتش هم آزاد بود تصمیم گرفت دوری توی فروشگاه بزنه.

اون با دیدن بچه ها که دنبال هم میرن و سعی میکنن همدیگه رو بگیرن لبخند زد.یه لحظه خاطرات شیرین بچگیش رو به یاد آورد و خندید.بین راه احساس کرد دستشویی داره پس سمت توالت رفت.

وقتی وارد توالت شد و داشت کارش رو میکرد(انتظار ندارید که توضیح بدم؟!)احساس کرد موبایلش داره ویبره میره پس نگاهی بهش انداخت.متصدی فروشگاه میگفت که باید برگرده سر کارش.

"اینجا هم دست از سرم برنمیداره!!"
چشمی چرخوند و موبایل رو داخل لباس برگردوند.بعد از تموم شدن کارش،دوباره برگشت و به گشت‌زنی توی فروشگاه ادامه داد تا به محل کارش برسه.

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

سوهو یه کم خسته بود.خمیازه کشید و بعد یه مرد رو دید که با چشمهای خسته داره از توالت بیرون میآد.شونه‌ ای بالا انداخت و بهش توجه نکرد و جای اون رفت داخل.به هر حال به اون ربطی نداشت فقط میخواست یه کم آب به صورتش بزنه تا خواب از سرش بپره.

چشمش با دیدن یه گوشی تلفن روی زمین درشت شد.

یعنی اون پسر یادش رفته بود تلفنش رو برداره؟!
شاید هم انداخته بودش!

سوهو بدون اینکه یادش باشه برای چه کاری اینجا اومده فقط موبایل رو از روی زمین برداشت و بیرون دوید.
سرتاسر فروشگاه رو دنبال یه پسر ساده پوش با چهره خواب آلود و پوستی سفید گشت ولی نتونست پیداش کنه.

اون کلافه دستی توی موهاش کشید و سرش رو انداخت پایین.حالا باید از کجا پیداش میکرد؟

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

لی خوشحال سوت میزد و میخواست موبایلش رو برداره و با کسی تماس بگیره که برجستگی اون رو توی جیبش احساس نکرد!

"موبایلم کجاست؟!ای وای...‌!"
دستش رو توی موهای فرفریش کرد و سرش رو خاروند.به این فکر کرد که قبلش کجا بوده و چیکار میکرده‌...و چشمهاش با یادآوری اینکه رفته توالت درشت شد.حتماً موبایلش رو توی اونجا جا گذاشته.

"چقدر من احمقم!!!"
زیر لب غر غر کرد و بیرون رفت.

اون سمت توالتی که یه کم پیش رفته بود دوید و بدترین و گندترین چیزی که پیش اومده اینه...اون فراموش کرده توی کدوم توالت رفته بوده.