36.The Wolf & A Sheep

176 18 7
                                    

نویسنده:wolfrunaway

مترجم:Tania kh

کاپل:سولی

ژانر:عاشقانه،کمدی،مافیایی.

(نویسنده میگه انتظار خون خونریزی و خشونت نداشته باشید😁)

این هم درخواستی خواننده گلم که شیپ از سوهو میخواست😊

.................................................

"بیا یه معامله ای کنیم.اگه بخواییم زنده بمونیم باید باهم همدست و شریک بشیم.قبوله؟"

"آره قبول"

....

هفته گذشته گروهمون توی یه درگیری و بمب‌گذاری نابود شد.همه افرادمون کشته شدن و فقط ما زنده موندیم.آه و بارها از خودم این رو پرسیدم که آخه چرا؟چرا اون؟چرا از بین بهترین افراد باید این احمقِ گوسفند بی عرضه زنده بمونه؟
گاهی واقعاً کنجکاوم بدونم اون احمقه یا خودش رو زده به احمق بودن.نمیدونم اون یه گانگستره؟یه دستیار کودنه یا شاید فروشنده دوکبوکی سر چهارراه!

واقعاً چاره ای نیست...ما باید باهم همدست بشیم،میدونم اون دشمن من از یه گنگ دیگه‌اس ولی اگه ما بخواییم نجات پیدا کنیم باید...

*بنگ*

سوهو به سرعت سمت نشیمن دوید.از اون صدای انفجار مانند ترسید.اسلحه اش رو روی حالت لود قرار داده بود و آماده شلیک به هر جُنبَنده ای که سر راهش بیآد!آماده...و اوه یه گلدون شکسته دید؟!

"دقیقاً داری چه غلطی میکنی؟"
سوهو با عصبانیت فریاد زد.پسر دیگه آه کشید و سرش رو خاروند.

"من داشتم سعی میکردم تمیزش کنم ولی افتاد شکست..."
پسر در حالی که داشت تکه های شکسته رو برمیداشت مظلومانه گفت.سوهو سعی کرد آروم باشه.

'نفس عمیق...دم...بازدم...دم...بازدم...آروم باش!'

"تو...آخه بخاطر خدا!!مردم سعی میکنن ما رو بکشن،ما از دست بقیه پنهون شدیم و تو میخوای تمیزکاری کنی؟"

"خُب ما که نمیتونیم توی خونه کثیف زندگی کنیم.میتونیم؟"
پسر احمق با لب و لوچه آویزون گفت و سوهو میخواست خفه‌اش کنه.میخواست جوابش رو بده که متوجه شد دقیقاً کدوم یک از گلدون ها نابود شده.

"تو...تو...تو گرون ترین گلدون توی این خونه کوفتی رو شکوندی؟!"
سوهو روی پارکت افتاد و موهاش رو با عصبانیت کشید.

"اوه ببخشید،من یکی دیگه میخرم"
اون لبخند زد و به آشپزخونه رفت تا تیکه های شکسته رو دور بیاندازه.سوهو سرجاش خشکش زده بود.

"من غذا هم درست کردم!"
پسر پیش از بستن در قابلمه به چیزی که توی دستش بود اشاره کرد و اون رو روی میز گذاشت.

EXO's OneshotsWhere stories live. Discover now