Second Shot

285 31 3
                                    

از دید نویسنده

"به عنوان تشکر من رو ببوس"
بکهیون فقط سربسرش گذاشت ولی وقتی چانیول سمتش خم شد فهمید اون کیتن ساده تر از این حرفهاس!
بکهیون قبل از اینکه چانیول کاری انجام بده متوقفش کرد.

"میدونی من چطوری دوست دارم بوس تشکرم رو بگیرم چانی؟"
بکهیون با ذوق گفت و چانیول سر تکون داد.
چانیول بوسه ای به لپش زد ولی بکهیون بیشتر میخواست پس لبخندی زد و سرش رو به اطراف تکون داد.

"اینجا"
بکهیون نیشخندی زد و به لبهاش اشاره کرد.چشمهای چانیول درشت شد.

"بیخیال چانی.خجالتی نباش ایرادی نداره"
بکهیون بهش اطمینان داد.اونها ناگهان صدای در زدن شنیدن.

"بک...تو اونجایی؟"
یه صدای آشنا گفت که بکهیون اون رو سریعاً شناخت 'لوهان'
بکهیون غرید و کلافه دستی پشت گردنش کشید.

'اوه خدای من!من قراره با چانیول چیکار کنم؟کجا باید پنهونش کنم؟...یا باید اون رو بهشون معرفی کنم؟نه نه هنوز خیلی زوده...ایششش!!'
بکهیون افکارش رو کنار زد و دوباره سمت چانیول چرخید.

"زودباش چانی...دوستهام اینجان"
اون اغواگرانه زمزمه کرد و لاله گوش چانیول رو مکید و چانیول مجبور بود ناله اش رو نگه داره.
اون چانیول رو روی مبل خوابوند و چانیول احساس کرد هیتش داره شروع میشه.

(چانیول سیستم داخلی زنونه داره پس تعجب نکنید)

اون سریعاً لبش رو روی لبهای بکهیون گذاشت.
قرار بود اون فقط یه بوسه ساده باشه ولی اون نتونست عقب بکشه.بکهیون نیشخندی زد و به آرومی لبهاش رو روی لبهای چانیول حرکت داد.لبهاشون به آرومی روی هم سُر میخورد.بکهیون با بدجنسی زبونش رو روی لب چانیول کشید و اجازه ورود خواست.ناله آهسته ای از بین لبهای چانیول خارج شد.

'فاک...این خیلی هاته'
بکهیون با خودش فکر کرد.چانیول میخواست لبهاش رو باز کنه که احساس عجیبی بهش دست داد و عقب کشید.

"مشکل چیه؟"
بکهیون پرسید.

"من فکر میکنم لازمه اول تـ...تو از روم بـ...بلند بشی"
چانیول گفت و بکهیون گیج شده بود ولی بالأخره بلند شد.

"من فکر میکنم وقتشه"
چانیول اضافه کرد.

"وقت؟وقت چی؟"
بکهیون سر درنمی آورد.

"من فکر میکنم تو کُد رو شکستی.من..."
چانیول نتونست جمله اش رو کامل کنه چون همه چی ناگهان سیاه شد.

"هی بِک باز کن.من میدونم تو داخلی"
یکی وسط پرید و بکهیون بدون اینکه متوجه وضعیت چانیول بشه سمت در چرخید تا بازش کنه.اون صدای کیونگسو رو هم شناخته بود.
بکهیون برگشت و چانیول رفته بود...فقط لباسهاش مونده بود.

EXO's OneshotsTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang