First Shot

400 40 1
                                    

"ولی یه شرطی دارم"
بهش نیشخند زدم در حالی که صورتم نزدیکش بود و داشتم عطر بدن خوشبوش رو داخل ریه هام میفرستادم.
آه اون سکسی خوشبو.دستم رو دور کمرش حلقه کردم و بوسه ای روی خالِ سرشونه اش گذاشتم.

"خب اون چیه؟"
با صدایی که شیطنت ازش میبارید پرسید و با چشمهای درشتش که شهوت و خواستن توش موج میزد نگاهم کرد.

"اگه زودتر از من کام بشی...برای شام امشب باید یه ویبراتور توی سوراخت بکنی!"
نزدیک گوشش زمزمه کردم و آلتم رو بیشتر داخل فشار دادم.

"فاک....آههههه!"
به محض اینکه آلتم کامل داخلش رفت فریاد زد.عمیق نفس میکشید و قفسه سینه اش با هر بار نفس کشیدن بالا و پایین میشد.
من دوست داشتم اینطوری ببینمش بخصوص وقتی که زیرم ناله میکرد.

"فاک.....فففااااککک..."
کیونگسو بخاطر ضربه ای که توی سوراخش زدم غرید. دستم رو توی دستهاش قفل کردم و ضربات عمیقم رو شروع کردم.

"آه...اوه....مممم...تو خیلی تنگی"
در حالی که توش به سرعت ضربه میزدم غُریدم.
اون با هر دخول و خروجم ناله های شهوت انگیز سر میداد,چشمهاش رو با فشار میبست و ناخونهاش رو توی شونه ام فرو میکرد.

"آه...بکهیون یه کم آروم تر!آه...آه..."
بخاطر اینکه ضربه هام تندتر شده بود بهم التماس کرد.
با قدرت توش ضربه میزدم و هر نقطه از بدنش رو گاز میگرفتم.
ازش خارج شدم,کنار تخت ایستادم و کشیدمش لبه تخت و دوباره واردش شدم.
با جمع کردن پاهاش به داخل عمیق تر داخلش کوبیدم و با لذت نالیدم.

(قشنگ داره پوزیشن آموزش میده😂من مردم از خجالت)

"توی عوضی....آههههه...آه...هیچ وقت....مممم....فکر نمیکردم اینقدر...خوب بکنی......آههههه....خدا...."
با هر ناله اش بیشتر فرو میکردم,من نمیخواستم دست نگه دارم تا اینکه کام بشه و با دیدن چهره اش مطمئن بودم که نزدیکه.

"شرط رو که یادته کیونگی!"
با لبخندی شیطانی اذیتش کردم.بهم نگاه کرد و فقط تونست دهنش رو باز کنه و چشمهاش رو ببنده چون نزدیک بود.

"نه...نه...آهههه..."
در حالی که ضربه های آرومی به کمرم میزد فریاد زد.
دوباره روی تخت رفتم.به پهلو چرخوندمش و ضربه هام رو به پروستاتش کوبیدم.
هنوز داخلش ضربه میزدم و حس کردم فشار دیواره هایش داره دور کلاهکم تنگتر میشه.این باعث میشد زودتر ارگاسم بشم ولی من میخواستم اون اول کام بشه.

"ازت....متنفرم!"
بهم غُرید و سرش رو عقب فرستاد و با فشار خالی شد.
همین که اومد نیشخندی زدم,ضربه آخر رو عمیقتر زدم و با فریاد خالی شدم.بلافاصله روی بدنش افتادم و از خستگی بدنم کمی میلرزید.
به محض آروم شدن خم شدم و کمی از کامِ گرم روی بدنش رو لیسیدم,کامش مزه عسل میداد.

EXO's OneshotsWhere stories live. Discover now