EXO's Oneshots

Last Shot:Hold My hands

'بکهیون 2 سال پیش خودکشی کرد...
بکهیون 2 سال پیش خودکشی کرد...
بکهیون 2 سال پیش خودکشی کرد...'

دنیای سهون ناگهان فرو ریخت.اشک از چشمهاش سرازیر شد و قلبش با درد تپید.اون عصبانی شد...از خودش.

اون به زمین مشت زد و مشت زد و مشت زد تا اینکه خسته شد.خودش خسته شد ولی اشکهاش نه...
دستی روی شونه اش نشست و تکونش داد.اون از ترس توی جاش پرید.

"مرد جوون خودت رو کنترل‌ کن.من چند دقیقه داشتم مدام صدات میزدم و آخرش مجبور شدم تکونت بدم.اجازه ندادی تا آخرش حرف بزنم.من به آمبولانس زنگ زدم و اون رو به بیمارستان کانگبوک بردن.بعد از اون دیگه بکهیون رو ندیدم.برای همینه که گفتم اون دیگه برنمیگرده"
سهون لحظه ای چشمهاش رو بست و نفس عمیق کشید.به یاد حرفهای خودش با بکهیون در گذشته افتاد.

'عشقم!اگه من نباشم چیکار میکنی؟'

'خودم رو میکشم'

'چی؟چرا خودت رو میکشی؟!'
سهون از بکهیون پرسید.بکهیون لبخند زد.

'چون این اتفاقیه که وقتی پیشم برنگردی میافته!'
سهون لُپ بکهیون رو کشید و لبهاش رو بوسید.

سهون چشمهاش رو باز کرد و به پیرزن لبخند زد.امید دوباره ای توی دلش روشن شده بود.درست مثل یه مشعل توی دل تاریکی.

"مرد جوون...حالا من دیگه میرم.مراقب خودش باش و موفق باشی.امیدوارم زودتر به اون چیزی که میخوای برسی"

"ممنونم خانم،خدانگهدار!"
سهون کلاه،ماسک و عینکش رو برداشت.سوار ماشین شد و با لبخند سمت بیمارستان روند.حتماً میتونست از اطلاعات بیماران قدیمی اون بیمارستان بفهمه بکهیون عزیزش کجا رفته.حتی ذره ای نمیتونست به مردنش فکر کنه...اون حتماً زنده مونده بود!
با عجله ماشین رو توی پارکینگ گذاشت و به سرعت پشت پیشخونی رفت که میشد از اونجا اطلاعات بیمارها رو درآورد.

"سلام خانم.ببخشید...من دنبال یه بیمار میگردم"

"اسمشون؟"

"اممم،ببینید...اون بیمار به تازگی بستری نشده.من دنبال اطلاعات یه بیمار به اسم بیون بکهیون میگردم.2 سال پیش بخاطر خودکشی اینجا آورده شده"
سهون گفت و پرستار با تعجب نگاهش کرد.

"ببخشید قربان.امکانش وجود نداره ما بتونیم اطلاعات بیمار رو در اختیارتون قرار بدیم"
پرستار گفت و دوباره مشغول کار با کامپیوتر شد.سهون کلافه دستی به موهاش کشید ولی ناامید نشد.حدود 10 دقیقه به بحث با پرستار گذشت و حتی کار به نگهبانی و امنیت بیمارستان هم کشید.همگی درگیر بودن و سهون بی‌توجه به دوربین هایی که روی صورتش زوم شده همچنان در حال جدل بود تا اینکه...