45.Prove It!!

158 10 5
                                    

نویسنده:Chaotictori

مترجم:Tania kh

وانشات کاپلی:کریسهو

ژانر:رومنس،اسمات،🔞
‌‌

..................................
‌‌

سوهو خودش رو روی تخت انداخت و دستها و پاهاش رو کامل روی تخت باز کرد.اون چراغ کنار تختش رو خاموش نکرد.بعد از اتفاقات که گذرونده بود تنها کاری که دلش میخواست انجام بده خوابیدن بود ولی باید منتظر هم اتاقیش میشد تا اون هم بیآد.سوهو قصد داشت بخاطر امروز حسابی کتکش بزنه.

امروز جلوی طرفدارها مسابقه داشتن و کریس یه سری کارهای عجیب جلوی اونها انجام داد.فقط دو سال بود که اکسو تشکیل شده بود و انجام بعضی کارها ممکن بود گروه نوپاشون رو به خطر بیاندازه.
چشمهاش داشت گرم میشد که در با شدت باز شد و پسری که سوهو منتظرش بود بالأخره اومد.

"هی سوهو،داری چیکار میکنی؟مگه بهت نگفتم تا من میرم دوش بگیرم باید بری بخوابی؟"
کریس آه کشید و وارد شد و در رو بست،دنبال چراغ گشت و روشنش کرد.

"باید باهات حرف بزنم"
سوهو به آرومی گفت و کریس حالا داشت توی کمد دنبال لباسش میگشت.

"درباره چی؟"
کریس لباس به دست چرخید سمتش.سوهو با دیدن اینکه پسر قد بلند چیزی جز یه حوله دور کمرش نداره حرفش رو گم کرد.سوهو سرش رو تکون داد تا حواسش رو جمع کنه.

'به خودت بیا!!!'
سوهو با خودش گفت.

"درباره امروز...چرا توی فن ساین و توی مسابقه جلوی فن‌ها و عوامل صحنه اون اداها رو در آوردی؟"
و توجه سوهو دوباره به بسته شدن دکمه‌های لباس کریس جلب شد.با افتادن حوله از دور کمر کریس،سوهو سرخ شد و فهمید کریس هیچ باکسری زیر حوله نپوشیده بوده.

"میخوای بدونی چرا اون کار رو کردم؟"
کریس پرسید و حوله رو پرت کرد توی سبد رخت چرکها و روی تخت روبروی سوهو نشست.

"من اون کار رو کردم چون ازت خوشم میآد"
سوهو واقعاً حس کرد ضربان قلبش خیلی بالا رفته ولی مغزش میگفت 'به چیزی اهمیت نده.کریس فقط داره مثل همیشه باهات شوخی میکنه' و سوهو تموم حرفهای کریس رو دروغ انگاشت.

سوهو با شتاب از جاش بلند شد و از اتاق بیرون دوید.اون مستقیم سمت نشیمن،جایی که بکهیون در آرامش جلوی تلویزیون نشسته بود و سریال نگاه میکرد رفت.

"جونمیون،تو نمیتونی همینطوری ناگهانی از اتاق بزنی بیرون و بری!"
کریس همونطور که حرف میزد با اخم از اتاق بیرون اومد.اون مواقعی که عصبی میشد سوهو رو با اسم اصلی خودش صدا میزد.

"دروغ میگی"
سوهو از کریس فاصله گرفت ولی حالا درست جلوی دید بکهیون بود.

"سوهو!میشه بری کنار،من هیچی نمیبینم!"
بکهیون غُر زد.

"من دروغ نگفتم!"
کریس بهش نزدیکتر شد.پاهای سوهو خسته و روحش از اون هم خسته‌تر بود که با این آغوش مخالفت کنه.

"اممم...بچه ها!!"
بکهیون باز هم گفت ولی کسی بهش توجه نکرد.

"من گاهی گردنت رو میبوسم،گوشِت رو گاز میگیرم،ناگهانی بغلت میکنم،حواسم بهت هست تا استرس باعث نشه از غذات بزنی و اون رو به موقع بخوری و گاهی صورتت رو يواشکی بوس میکنم چون...دوستت دارم"
کریس گفت و تموم کارهای هر روزه کریس مثل یه فیلم جلوی چشم سوهو اومد.

"یادته اوایل دیبوت به گردن حساست دست میزدم؟اون بخاطر این بود که ازت خوشم میاومد"
کریس گفت و یه قدم کوچولو برداشت.

"یادته کیونگسو رو توی فن میتینگ جا گذاشتم تا بتونم با تو حرف بزنم؟یادته از یه فن میتینگ خسته شدی و با بهونه اون رو برهم زدم تا تو زودتر بری؟یادته میخواستی تمرین کنی و من برات گیتار زدم؟یادته استرس داشتی و اومدم پیشت تا تنها نباشی؟یادته مسابقه می‌دادیم و من جات رفتم تا تو آسیب نبینی؟"
کریس همینطور جلو میاومد و سوهو یه قدم عقب میرفت.

"تو فقط اون زمان بخاطر طرفدارها اون کار رو انجام دادی"
‌‌چشمهای سوهو پر از اشک شد.کریس کلافه موهاش رو با دست کشید و اخم کرد.

"من خیلی کارها برای کیونگسو،چانیول،بکهیون،شیومین یا حتی تائو انجام دادم ولی نصف کارهایی که برای تو کردم رو برای اونها انجام ندادم"
صدای افتادن ظرف و ریختن پاپکورن روی زمین،کریس رو به خودش آورد.اون تازه متوجه شد توی نشیمنه و تنها نیست.تموم اعضا بهشون خیره شده بودن.اونها طوری نگاهشون میکردن انگار دارن یه درامای زنده تماشا میکنن و این بین صدای خارت و خورتِ پاپکورن خوردن بکهیون عصبیش میکرد.

"من واقعاً دوستت دارم سوهو"
کریس یه بار دیگه بهش التماس کرد تا شاید سوهو احساساتش رو بپذیره.

"ثابتش کن!!"
سوهو با اخم گفت.

"میخوای چطوری بهت ثابت کنم؟"
کریس گفت و بکهیون از گوشه مبل نیشخند زد.

"زود باش کریس هیونگ.ما منتظریم"
سهون با خنده گفت.کریس ابروش رو بالا داد و با پوزخند فاصله باقی مونده بین خودش و سوهو رو پر کرد.

"من ترجیح میدم مستقیم برم سراغ کار اصلی!"
کریس سرش رو جلو آورد و بوسه‌ای به صورت سوهو زد.

"پس ازم میخوای بهت ثابت کنم دوستت دارم؟"
کریس در حالی که از نزدیک توی چشمهاش خیره شده بود گفت.

"آ...آره،میخوام بهم ثابتش کنی!"
سوهو آب دهن غورت داد.کریس ناگهان دستش رو پشت گردن سوهو گذاشت و لبهاش رو توی دهنش کشید.با فشار شروع کرد به بوسیدن و گاز گرفتن لبهایی که مدتها در حسرتش مونده بود.

صدای دست و سوت زدن و از اطراف شنیده شد.یکی هم که کریس تشخیص نداد چه کسیه صدای زوزه گرگ در آورد.
کریس سوهو رو توی بغل گرفت و همونطور که میبوسیدش وارد اتاقشون شد.

کریس وقتی متوجه‌ شد پسر کوچیکتر داره جواب بوسه‌هاش رو میده زبونش رو روی لبهای سوهو کشید و ازش اجازه ورود خواست و البته که سوهو با کمال میل این اجازه رو بهش داد.

سوهو از اینکه کریس اینقدر خوب میبوسه سورپرایز شد.لحظه بعد کریس عقب کشید و سوهو تازه متوجه شد ریه‌هاش بخاطر چی داشته میسوخته.کریس روی مبل نشست و چشمهاش رو بست.سوهو ریز ریز خندید و سمت در رفت و قفلش کرد و روی مبل کنار کریس نشست.

"این بخاطر اینکه بوسیدمت اینطوری شده؟"
سوهو به شلوار کریس اشاره کرد و اون خجالت زده سرش رو پایین انداخت.

"میخوای کمکم کنی؟"
کریس ازش خواست و سوهو با لُپهای گل انداخته سر تکون داد.

"البته"
کریس از جاش بلند شد و سمت سوهو رفت،برای دومین بار توی امروز لبهای سوهو رو بین لبهاش گیر انداخت.سوهو اجازه داد کریس زبونش رو همزمان با بوسه داخل دهنش بفرسته.اون با زبونش زبون سوهو رو می‌مکید و باعث میشد سوهو حس کنه توی بهشته.سوهو به یقه کریس چنگ انداخت و در حالی که بوسه رو عمیق‌تر ‌میکرد اون رو نزدیکتر کشید.

سوهو پیش از این احساس نیاز نمیکرد ولی کریس تغییرش داده بود.اون به یه چیزی بیشتر نیاز داشت...اون همین حالا به کریس نیاز داشت.کریس بوسه رو شکست و سوهو واقعاً نمیفهمید اون چرا اینکار رو کرده چون کریس گاهی رپ میکرد و رپرها ظرفیت ریه بالاتری داشتن.

کریس عقب رفت و تی‌شرتش رو در آورد و با نگاه به چشمهای سوهو خواست مطمئن بشه اجازه انجام کاری رو داره...یا تا چه حد میتونه پیش بره؟

سوهو با دیدن بدن کریس هر ثانیه داغ‌تر میشد.سوهو هم بیکار نموند و شروع کرد به در آوردن لباس‌های خودش.خیلی زود هردو برهنه شدن،بدنهاشون بهمدیگه کشیده شد و هر لحظه احساس نیازشون بیشتر میشد.

کریس سوهو رو روی تخت انداخت و لبهاشون رو دوباره به هم متصل کرد.اینبار سوهو کنار کشید.

"تو سخت شدی!"
کریس سر تکون داد و خم شد و از داخل کشوی پاتختی تیوپ لوب رو بیرون آورد.
‌‌
(همه اعضا توی فیکشن کلاً لوب توی کشو دارن😂یه فیک معرفی کنید که هیچکدوم لوب یا روان کننده توی اتاق نداشته باشن)

"از کِی لوب نگه داشتی؟"
سوهو خندید و ابروش رو بالا داد.کریس خندید.

"از چند هفته پیش که به بکهیون گفتم از تو خوشم میآد اون این رو بهم داد و گفت ممکنه دیر یا زود لازممون بشه"
کریس گفت و سوهو غرید.

"میکشمت بک!"
سوهو گفت ولی با شنیدن جواب از پشت در اتاق چشمهاش گرد شد.

"فعلاً روی اصل کاری تمرکز کن هیونگ!"
بکهیون از پشت در جواب داد و سوهو یه بالشت از روی تخت برداشت و سمت در پرتاب کرد.

"گمشید از جلوی در کنار.خجالت بکشید"
سوهو فریاد زد و صدای خنده بقیه بلند شد.

"خودم میبرمشون هیونگ،امشب خیالت راحت باشه،حواسم بهشون هست"
صدای کیونگسو از پشت در اومد و لحظه بعد دیگه هیچ صدایی شنیده نشد.

"خُب...کجا بودیم؟"
کریس انگشت اشاره‌اش رو به لوب آغشته کرد و اون رو به سوراخ سوهو کشید ولی داخل نبرد.این باعث شد سوهو غر بزنه.

"اذیتم نکنم ریس وگرنه بد میبینی!!"
سوهو غرید و با ورود انگشت کریس،ناله‌اش بلند شد.کریس چند ثانیه مکث کرد و بمرور باقی انگشتها رو هم وارد کرد.

"آآآآههههه..."
سوهو نفسش رو بیرون داد و سرش رو به تخت کوبید.کریس همزمان که گشادش میکرد با انگشت دنبال پروستات سوهو میگشت.

EXO's OneshotsWhere stories live. Discover now