نویسنده:Justbemine09
مترجم:Tania kh
کاپل:سکای
ژانر:امگاورس و 🔞
(کاپلمون یه راست میرن سر اصل مطلب😂یه وانشات نسبتاً طولانی برای عزیزی که سکای خواسته بود)کای روی کاناپه کنار استخر دراز کشیده بود،مدام زیر لب از خودش صدا در میآورد.گرم ترین زمان توی فصل تابستون بود و تنبلیش میاومد خودش استخر رو تمیز کنه.بنابراین باید به کمپانی تمیز کننده استخرها زنگ میزد تا هات ترین آلفاهاشون رو بفرستن برای تمیز کردن استخر.
'کمپانی آلفاهای استخر تمیز کن،نگاه کنید یه آلفا چطوری براتون خیس میشه'
این شعار تبلیغاتی کمپانیشون بود.
زمانی که کای این رو شنید تا اونجایی که جا داشت خندید.البته که اون خندید چون این جمله زیادی کنایه داشت.یه آلفا چطوری براتون خیس میشه؟اون خندید و دستش رو به نوشیدنی خنک روی میز رسوند و یه قُلپ ازش خورد.امگا به محض شنیدن صدای موتور سیکلت از پایین خیابون ابروهاش رو بالا داد.(متعجب شده)اون نمیتونست از طرف کمپانی باشه چون لازم بود اونها اول وسایلشون رو جمع و جور کنن.آههه...حالا هرچی.
کای پسر استخر تمیز کن رو توی خونه راهنمایی کرد تا بتونه بهتر استخر رو تمیز کنه ولی اون پسر بدون اینکه نیاز باشه بهش بگن باید کجا بره مستقیم راهش رو به طرف استخر خونه در پیش گرفت و بدون هیچ حرفی کارش رو شروع کرد.
کای نمیخواست توی آفتاب بِايسته...اون همین حالاش هم به اندازه کافی برنزه بود.کای بیست و سه ساله به محض شنیدن صدای پای اون پسر سرش رو بالا آورد و با دیدنش نزدیک بود نوشیدنیش رو روی پاهاش بریزه.پسر استخر تمیز کن اصلاً پسر نبود...یعنی قیافه اش به پسر ها نمیخورد،بیشتر شبیه مردها بود.مرد استخر تمیز کن از کای قدبلند تر بود و قطعاً عضله های بیشتری داشت.میشد اونها رو از پشت کُت چرمی که به بدنش چسبیده بود حس کرد.
کای سرتاپاش رو برانداز کرد،چشمش به کمر و پاهاش توی اون شلوار چرم افتاد.
هممممم...حالا شد یه چیزی...این همونیه که میشه درباره اش حرف زد."سلام"
پسر شروع کرد،یه پوزخند روی صورت لاغرش بود.صداش خیلی واضح و بدون خش بود."من سهون از کمپانی آلفاهای تمیز کننده استخرم،بیشتر به عنوان APC شناخته میشه.چیز بخصوصی دارید که امروز بخوایید براتون تمیزش کنم؟"
اون پسر خیلی با ادب حرف زد.
کای پاهاش رو کنار تخت انداخت و لبخند کوچیکی زد."دریچه کناری بنظر میرسه از بقیه کندتر کار میکنه..."
کای به نزدیک ترین دریچه به تخت اشاره کرد."...و راه آب هم انگار زیادی لجن گرفته"
"نگران نباشید،الآن مستقیم میرم سراغشون"
سهون در حالی که به طرف محل اشاره شده توسط کای میرفت دستکش های چرمیش رو درآورد.
چشمهای سهون با کمی شیطنت همراه بود،انگار داشت با تک تک رفتارهاش سربسر کای میگذاشت.
YOU ARE READING
EXO's Oneshots
General Fictionیه Book پر از وانشاتهای اکسو از هر کاپلی و هر ژانری.البته دختر و پسری هم قرار میگیره برای پیدا کردن وانشات مورد نظرتون لیست اول Book رو نگاه کنید زمان مشخصی برای آپ ندارم،هر وقت وانشات پیدا کنم میگذارم