EXO's Oneshots

30.Between Brothers🔞

نویسنده:Leny.lay

مترجم:Tania kh

وانشات تریسام:چانبکسو

ژانر:🔞🔞🔞🔞🔞🔞
(تریسام ژانر حالش نمیشه که...!فقط بکن بکن😂)

توضیحات:کیونگسو و بکهیون باهم برادرن.کیونگسو هیچوقت نمیگذاره بکهیون با کسی وارد رابطه بشه مگر اینکه اون رو باهاش شریک بشه!چانیول با دیدن اونها اونقدر هورنی هست که نمیتونه از دوتاشون بگذره.

تقدیم به خواننده گلم برای درخواست تریسام😅فقط عواقب چیزهایی که داخلشه به عهده من نیست...
تمومش حرفهای زشت میزنه اگه سنتون کمه کلاً پیشنهاد میدم نخونید😓
یا خدا توبه!!

...........................................

بکهیون باسنش رو بیشتر به بدن چانیول میمالید.هردو بدنهاشون رو با ریتم آهنگی که Dj میزد تکون میدادن.بار تماماً پر از آدم بود ولی چانیول اهمیت نمیداد.گوشه صحنه رقص تاریک بود،آلت چانیول داشت منفجر میشد و مدام از روی شلوار اون رو به باسن بکهیون می‌زد.
چشمهاش از روی لذت بسته شده بود.حتی به این هم راضی بود...فقط تنها مشکلش این بود که نمیدونست قراره چطوری با یه باکسر چسبناک برگرده خونه.

چانیول توی لذت غرق بود که ناگهان دستی بکهیون رو به کنار هُل داد و اون رو سمت دیوار کشید.چانیول چشمهاش رو باز کرد و پسری همقد بکهیون کنارش دید که با اخم بکهیون رو نگاه میکنه.اون سرتاپا لباس چرم مشکی زنجیردار پوشیده بود که هیکلش رو به خوبی نشون میداد.

"این یارو خوشتیپه کیه که ازم پنهونش کردی بکهیون؟"
اون پرسید،صداش خش‌دار و پر از شیطنت بود.چانیول یه کم از اون صدا ترسید،زیادی خشن نبود؟قبل از اینکه بتونه کاری بکنه بکهیون به لبهاش حمله ور شد،گاز کوچیکی ازش گرفت و لیسش زد و با خنده عقب کشید.

"تو که رفتی بیلیارد بازی کنی"
بکهیون گفت و چشم غره ای برای پسر روبروش رفت.

"خسته شدم"
پسر دیگه دستی به پشت گردنش کشید و چانیول همچنان به حرفهای اون دوتا بین صدای موسیقی گوش میکرد.

"اول از همه بیایید بریم یه جای خلوت تر.پرده گوشم پاره شد"
پسر دست چانیول و بکهیون رو گرفت و با خودش به بخش خلوت بار برد.

"ام...من نمیدونستم بکهیون برای خودش کسی رو داره وگرنه..."
چانیول معذب گفت ولی پسر یقه چانیول رو گرفت و اون رو سمت خودش کشید.

"راحت باش خوشگله...بکهیون میتونه با هرکی خواست حال کنه فقط به شرطی که منم باهاش شریک باشم"
پسر لیسی به لبش زد،سرتاپاش رو برانداز کرد و نیشخند زد.دیک چانیول داشت باکسرش رو سوراخ میکرد و نگاه های پسر وضعیتش رو خراب تر کرده بود.

"این برادرمه...کیونگسو"
بکهیون پسر دیگه رو سمت خودش کشید و لبخند زد.

"برادرت؟!"
چانیول متعجب گفت.