⌜𝐭𝐰𝐞𝐥𝐯𝐞⌟

698 206 85
                                    

/ Time Flies /


[ زرد عزیزم ؛
روز‌هایِ زندگی به طولانی ترین و خسته‌ کننده‌ترین شکل ممکن می‌گذره ؛
اما وقتی صبح از خواب بیدار می‌شم و به تقویم نگاه می‌کنم از گذر سریع زمان وحشت زده می‌شم !

تعجب می‌کنم که چطور این روز‌ها سپری شد و حسرت می‌خورم که چقدر زود بزرگ شدم ، بدونِ اینکه یک خاطره‌ی خوب از این دنیا داشته باشم .

بدونِ اینکه واقعا خندیده باشم و بدونِ اینکه اگر همین لحظه بمیرم ، لحظه‌ی مرگ با مرورِ یک خاطره‌ی قشنگ ، با لبخند این دنیا رو ترک کنم .

لحظه‌ی مرگ پدر و مادرم ، تویِ ذهنم کمرنگ و کمرنگ‌تر میشه .
من فقط یک بچه‌ی چهار-پنج ساله بودم . حتی معنیِ مرگ رو درک نکرده بودم .

وقتی که بهم گفتن اون‌ها رفتن ، تصور می‌کردم که این به معنیِ یک خداحافظیِ موقته .
منِ احمق چه می‌دونستم خداحافظیِ ابدی وجود داره !

دنیا برایِ من معنیِ حسرت رو داره .
زمان می‌گذره و تنها چیزی که باقی میذاره ، ردپایِ حسرت‌ـه .

زردِ عزیزم ؛
دعا می‌کنم یک زندگیِ طولانی داشته باشم .
می‌خوام خنده‌ی واقعی رو حس کنم .
و می‌خوام یک تیک کنارِ تمامِ آرزو‌هایِ دست‌نیافتنی‌ام بزنم . ]

″جونگکوک″
″دوازدهم آپریلِ دوهزار و نوزده″


















/ Time Flies /

(اصطلاح)
معنی ؛ گذر سریعِ زمان بدونِ اینکه متوجه‌ی گذرِ اون بشی

[نیلی]

「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」Where stories live. Discover now