/ Tormented /[ متاسفم تهیونگ.
متاسفم کاری کردم که حس کنی یه تیکه آشغالی!
متاسفم که پَسِت زدم.این روزا گاهی کابوس میبینم. توی کابوسم، همه چیز از چشم تو اتفاق میوفته.
زمانی که با گریه فریاد میزنی و چشمت به جنارهٔ سردم میوفته، و من از چشم تو، جنازهٔ خودم رو میبینم.
این کابوس منه!و این کابوس ها بودن که یادم آووردن، چقدر موندنم کنارت میتونه بهت آسیب بزنه.
پس دیشب وقتی میخواستی بهم نزدیک شی پَسِت زدم!
متاسفم که انقدر پست و خودخواهم.قبل از دور شدن ازت، تصمیم گرفتم ساعتت رو خاموش کنم.
چه بهانهای برای بحث و دعوا بهتر از کوئیدیچ!
اگر به بازی میرفتی بدجور آسیب میدیدی.صورتت رو وقتی که گفتم باید جدا شیم یادم نمیره.
خودم رو گناهکار میدونم که قلبت رو شکوندم.نمیخوام خودم رو تبرئه کنم اما، دور بودن ما برات خیلی بهتره تهیونگ.
من هر روز دارم شدت آسیبی که قراره بهت بزنم رو میبینم و عذاب میکشم.کاش هرگز نمیدونستم که کِی قراره بمیرم. ]
″جونگکوک″
″بیستم دسامبر دوهزار و نوزده″[نیلی]
ŞİMDİ OKUDUĞUN
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Hayran Kurgu「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...