/ Snowy Day /
[ به اصرارِ من، شب رو بیدار موندیم تا منتظرِ اولین برفِ سال باشیم.
خوابت میومد و غر میزدی.کاش بهم اعتماد داشتی تهیونگ. کاش میشد بهت بگم که من یک بار این روزها رو زندگی کردم.
اما نکتهٔ مثبتش اینجاست که ما تویِ اولین برفِ سال کنارِ هم بودیم.
غر نزن تهیونگ. این روزهایِ قشنگ قرار نیست خیلی طولانی باشه.
و در آخر تو هیچ چیز رو به یاد نمیاری! ]″جونگکوک″
″دوم ژانویه دوهزار و بیست″[نیلی]
KAMU SEDANG MEMBACA
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Fiksi Penggemar「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...