⌜𝐭𝐡𝐢𝐫𝐭𝐲⌟

645 203 63
                                    

/ Misericordio /

[ امروز ، رازم رو به تهیونگ گفتم !

امروز من ، درباره‌ی پدر و مادرم به تهیونگ گفتم !
همه چیز رو گفتم ، هر چیزی که میدونستم .

زردِ عزیزم ؛
اون داشت با بی‌رحمی قضاوتم میکرد .
داشت حرف‌های بقیه رو تویِ صورتم می‌کوبید .
داشت ازم دور و دورتر میشد ، و داشت ازم متنفر میشد .

پس من به هر چیزی چنگ زدم تا نگهش دارم .
فرقی نداشت که اون رازم باشه ، غرورم باشه ، یا گذشته‌ی دردناکم .
من بخاطرِ نگه داشتنِ تنها دوستم ، از هر چیزی می‌گذشتم .

ولی زردِ عزیزم ، این یکم بی‌رحمانه بود .
هیچ‌وقت دوست‌ نداشتم درباره‌ی گذشتم به کسی بگم .
کاش میشد اون ، همین‌جوری که هستم دوستم داشت ‌.
دلم نمی‌خواست بخاطرِ دلسوزی کنارم بمونه .

تویِ چشم‌هاش ترحم موج میزد و حسِ گناه داشت .
زردِ عزیزم ، من این رو نمی‌خواستم !

ولی چشم‌هایِ پر از ترحمش بهتر از ، از دست دادنش نیست ؟

میدونم ، میدونم زردِ عزیزم . اون حرف‌هایِ بی‌رحمانه‌ای زد ؛ ولی این نمی‌تونست کاری کنه که اون دیگه دوستم نباشه .
چطور میتونم بهترین دوستم رو بخاطرِ همچین چیزی کنار بزارم ؟

ولی کاش این یک دوستیِ صادقانه بود .
کاش این یک دوستیِ یک طرفه نبود . ]

″جونگکوک″        
″چهارمِ اکتبرِ دوهزار و نوزده″


























/ Misericordio /

(اسم)
معنی ؛ در زبانِ لاتین به معنایِ ترحم و دلسوزی

[نیلی]

「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」حيث تعيش القصص. اكتشف الآن