/ Exemplary /
[ زردِ عزیزم ؛
وقتی که طبقِ روالِ هر روزم داشتم تویِ حیاط غذا میخوردم ، یک نفر نزدیکم شد !تعجب میکنی اگر بهت بگم که اون ، همون دوستم بود که باهاش دست دادم ! حدس میزنم اسمش کیم تهیونگ بود . من باید اسمِ دوستم رو به حافظه بسپارم !
زردِ عزیزم ؛
فکر میکنم باید اون رو الگویِ خودم قرار بدم . اون تویِ همه چیز فوقالعادست !اون با اعتماد بهنفسه و دوستهایِ زیادی داره ، به خوبی حرف میزنه و مثلِ شخصِ احمقی مثلِ من ، ترسو و خجالتی نیست .
اون حتی یکی از بازیکنهایِ کوئیدیچ هم هست !
دو روز پیش ، وقتی به دیدنِ مسابقه رفتم این رو فهمیدم .دلم میخواست بُردش رو بهش تبریک بگم ولی خجالتی تر از این بودم که همچین حرفی بزنم .
من ابلهام ، یک ابلهِ بیمصرف !حداقل اون از من متنفر نبود و باهام بد رفتاری نمیکرد .
جوری باهام رفتار میکرد ، انگار که من یک فردِ عادیام نه یک فردِ عجیب و غریب !اون ازم پرسید که چرا تویِ حیاط غذا میخورم و من فقط بهش گفتم اینجا راحت ترم .
امیدوارم نفهمیده باشه که من خیلی ترسوام !
چون پسرِ شجاعی مثلِ اون ، وقتی بفهمه من انقدر ضعیف و ترسوام ، حتما ازم متنفر میشه .
اون حتی بهم گفت ، از اینکه اون روز بینِ بچهها از خودم دفاع کردم ، خوشش اومده !اوه زردِ عزیزم ، اون مطمئنا دوستِ منه ، شاید هم بهترین دوستم ؟ ]
″جونگکوک″
″شانزدهمِ سپتامبر دوهزار و نوزده″/ Exemplary /
(صفت)
معنی ؛ کلمهی لاتینی به معنایِ بهترین در نوعِ خود ، نمونهای مطلوب برایِ الگو یا سرمشق قرار گرفتن[نیلی]
VOCÊ ESTÁ LENDO
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Fanfic「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...