/ Having You The Way He Could /[ بلاخره آماده شد!
دیگه انتظار داشت دیوونم میکرد.همهٔ این فکر ها و نقشهها از اون رو شروع شد.
همون روز توی راهرو... وقتی که داشتم برای لحظهای لمس کردنت نفس کم میآووردم و مثل دیوونهها خودم رو بهت کوبیدم!دردت اومد حدس میزنم، متاسفم اما مطمئن باش درد تو، حتی ذرهای از درد من هم نبود...
همون لحظه بود که با دیدن قفل دستهای تو و جیمین فکری به ذهنم رسید!
من نمیتونستم و نمیخواستم که بهت نزدیک بشم و حست کنم؛ اما جیمین به راحتی هر کاری که من حسرتش رو میخوردم انجام میداد.
کنارت بود، لمست میکرد، نگاهت میکرد، بغلت میکرد...پس چرا من جیمین نمیشدم؟!
این فکر بود که باعث شد شروع به ساختن معجون مرکب کنم تا برای یک ساعت هم که شده، تبدیل به جیمین بشم و بتونم مثل اون داشته باشمت!
اما کاش میشد حسِ داشتنت دوباره مثل زندگیِ زرد و بنفش میشد؛ بدون اینکه آسیبی ببینی... ]
″جونگکوک″
″دوم نوامبر دوهزار و نوزده″[نیلی]
VOUS LISEZ
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Fanfiction「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...