/ Old Days, Old Friends /
[ تکرار شدنِ بعضی از اتفاقات تویِ زمان، حتی از بار اولی که تجربشون کردم هم زیباتره!
اون موقع ها قدرِ کنارت بودن رو نمیدونستم ولی حالا، حتی یک لحظه داشتنت از هر چیزی با ارزش تره!سفر با پودرِ پرواز به گلخونهی لندن، از بارِ قبلی خیلی بهتر بود!
به جایِ اینکه بترسم یا هیجان زده بشم، تمامِ نگاه و تمرکزم رو به تویی دادم که از ترس دستم رو گرفته بودی!وقتی که چشمهات رو محکم بستی، وقتی از هیجان فریاد زدی و وقتی با شگفتی اطرافت رو نگاه کردی، من بهت نگاه میکردم تهیونگ!
و این برام باعثِ افتخاره که تو رو بهتر از خودت میشناسم.و باید ازت تشکر کنم که دوباره ایدُلوم رو یرام پیدا کردی! دوستِ قدیمیِ من...
گرچه دیدنِ هیچ چیز به جز تو، به اندازهی بارِ اول شوقی نداره. ]″جونگکوک″
″هفدهم اکتبرِ دوهزار و نوزده″
اگر یادتون باشه، ایدُلوم همون گلِ قهر و آشتیای هست که جونگکوک از گلخونه خرید.
YOU ARE READING
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Fanfiction「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...