/ Cigarette Caprice /
[ اونها کُ کُ رو بردن!
کُ کُ کوچولویِ بانمکی که به تازگی عادت کرده بود تویِ بغلم بپره و چونهاش رو به دست یا شکمَم بکشه.
بغض داشت بافتهایِ گلوم رو دَرهم میکشید و نفس کشیدن سخت تر میشد.باورم نمیشه سیگاری که تهیونگ هوسِ کشیدنش رو کرده بود، باعثِ بهوجود اومدنِ یک آتشسوزی و از دست دادنِ کُ کُ بشه و همینطور تبدیل به دلیلِ تنبیهِ سختِ ما بشه!
پروفسورها تصمیم گرفتن کُ کُ رو از قلعه بیرون بندازن، چون ما هیچوقت حقِ نگهداریِ اون تویِ مدرسه رو نداشتیم.
و بخاطرِ آتشسوزی، سیگار کشیدن داخلِ مدرسه و ایجادِ بینظمی، حالا نوشتهای با عنوانِ ″هرگز دوباره قانون شکنی نمیکنم″ پشتِ دستهایِ جفتمون خراشیده شده بود و بعد از نوشتنِ صد صفحه برایِ تنبیه، از خوردنِ شام محروم شدیم!
ولی هیچکدوم به اندازهی از دست دادن کُ کُ نمیتونست ناراحت کننده و دردناک باشه.
اون بچه خرگوشِ تنها بیرون از قلعه چطور قرار بود دوام بیاره و زنده بمونه، در صورتی که عادت داشت هویجهایی که هر روز براش میآووردم رو بخوره!تمامِ مدتِ تنبیه با سکوت بینِ من و تهیونگ گذشت، و هیچکس برایِ هیچ صحبتی پیش قدم نشد.
نمیخواستم باهاش حرف بزنم.
ازش ناراحت بودم!بخاطرِ هوسِ سیگارِ اون، ما به این وضع افتادیم و من دیگه هرگز نمیتونم کُ کُ رو ببینم!
دلم میخواست سرزنشش کنم و بخاطرِ کارِ بیفکر و احمقانهاش سرش فریاد بزنم!کاش میتونستم. کاش سرش فریاد میزدم.
کاش دوستش نداشتم! ]″جونگکوک″
″هفدهمِ نوامبرِ دوهزار و نوزده″
/ Cigarette Caprice/
معنی؛ هوسِ سیگار
[نیلی]
ESTÁS LEYENDO
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Fanfic「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...