/ Extra Existence /
[ تویِ زندگیِ زرد رنگ یک همچین روزی، که شاید بتونم به زمان شماریِ خودم بهش یک سالِ پیش بگم، برایِ اولین بار حس کردم کسی رو دوست دارم!
دوست داشتنی فرایِ احساساتی که قبلا تجربه کرده بودم.تو دوباره با بیخیالی و سر خوشی بین گودال ها میپریدی و حسرتِ تویِ چشمهایِ من رو نمیدیدی.
نمیدیدی چطور حسرت میخورم که مثلِ تو بیخبر، و با تمامِ وجود خوشحال باشم.با تظاهر داخلِ هر گودال میپریدم.
با تظاهر قهقهه میزدم و با تظاهر خوشحال بودم.زمان بیتغییر تکرار میشه اما من اون آدمِ زمانِ قبل نیستم.
عجیب بود که بدونِ هیچ تغییری در اتفاقات، دوباره هر چیزی که باهات تجربه کرده بودم، تکرار میشد.
فقط کافی بود من خودم رو کنار بکشم.
شاید من، یک موجودِ اضافی، داخلِ زمان بودم... ]″جونگکوک″
″دوازدهمِ نوامبرِ دوهزار و نوزده″ببینید کی با دَه تا پارت برگشته(:″>) :
[نیلی]
ESTÁS LEYENDO
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐋𝐨𝐬𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
Fanfic「 زمآن: از دست دادنِ تو 」 「 فصل دوم 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐭𝐰𝐨: زمان، وسیلهای برایِ انتقام از من بود و من مثل انتقامِ بیرحمیِ زمان بودم. در واقع؛ بیرحم ترین انتقامِ زمان، من بودم! من اشباع شدهترین آدمی بودم ک...