Part 5

1.8K 226 82
                                    


ه:چی؟


-مگه نیستی؟


ه:اونکه حتما اما شما؟


-خب اگه تو پسره ی جذابی منم حتما دختره ی جذابم دیگه مگه نه؟


ه:وایسا ببینم من تورو میشناسم؟


-اونکه حتما


سعی کردم بالحن خودش بگم


ه:اها وایسا ببینم تو همین بلوندی پروه نیستی؟چرااین طوری حرف میزنی خوبی؟


-ارررررره اصن ازاین بهتر نمیشم...


اینوگفتموزدم زیر خنده خخخخخخخ اخه واقعا خنده داره(چی؟)


-تومستی ؟


-نه من جسی ام


مگه اسممو نمیدونه ؟(-_-)


-تومستی؟


تقریبا داد زد


-شاید


منم تقریبا جیغ زدم


-نگو مست کردی چون به ماشینت زدم یا بچه ها بهت خندیدن!!!


-نه


-خب پس به من مربوط نیس بهدوس پسرت بگو بیاد جمعت کنه ....بای(با تشکر ازهری برای دلسوزیش-_-)


تاخواست قطع کنه گفتم


-وایسا پسره جذاب ...اون به من خیانت کرد ....همین چند ساعت پیش


- چی؟؟؟


-پس فک کردی من واسه چی بهت زنگ زدم جذاب؟!


- انقدنگو جذاب خودم میدونم (هری خود شیفته میشود)اسمم هریه هری


-هرررررررری


خخخخخ هری


-بس کن برو خونه استراحت کن تا عقلت بیادسرجاش واسه قضیه خیانتم من حوصله دلداری دادن ندارم میخوام بخوابم ...برو یکی دیگه رو پیدا کن

Mistake Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang