تا خواستم دوباره دادبزنم دیدم خیلی سریع حالت صورتش عوض شد ...قک کنم انم عصبانی بود تقریبا باصدای بلند گف:
تو فک کردی کی ای که اینطوری با من حرف میزنی خانم کوچولو اصن خودت معلوم هست داری چی کار میکنی؟؟؟؟
اگه توفک کردی میتونی پاچه بگیری من بدتر از توام حیف الان دیرم شده وگرنه..
-وگرنه چی ؟؟؟؟
پسره ی پرو تا حالا کسی اینطوری بامن حرف نزده
یک م بهم نگاه کرد بهد از جیبش یه خودکارو کاغذ دراورد و درحین اینکه داشت یه چیزایی اون تو مینوشت گف:نمیخوام تو اولین روز از کالج جدیدم دیر برسم سرکلاس ..این شمارمه میتونی هروقت مثل ادم تونستی برخورد کنی زنگ بزنی و بیای خسارت ماشینتو بگیری و امید وارم دیگه نبینمت.
داشتم حرفاشو تو ذهنم مرور میکردم که جواب بدم که کاغذو گذاشت تو دستم و داشت کم کم ازم دور میشد تنها چیزی که به ذهنم رسیدو گفتم
-منم همینطور
برگشنم دیدم پشتم کارا وایساده و مثل بز زل زده به کاغذی که تو دستم بود
دستمو جلوی صورتش تکون دادم یهو جیغ کشید:
وااااااای باورم نمیشه این پسره ....همین چش سبزه ....همین اینی که الان اینجا بود همین....
-اه بس کن دیگه هی همین همین میکنه
-دیدی جسی بهت شماره داد واو اون خیلی خوبه
-چی؟؟؟؟؟؟؟؟خفه شو این موفرفری واسه خسارت ماشین اینو بهم داد که بهش زنگ بزنم که منم به خسارت احتیاجی ندارم در ضمن این نردبون اصلا جذاب نبود حداقل نه به اندازه جاستین
ک- توام خیلی داری جاستینو بزرگ میکنیا
-توام خیلی زر میزنیا
باز تالار اندیشه رو باز کرد اما بهش گوش ندادمو رفتم از پشت ماشین کیفمو برداشتم و کاغذم انداختم تو ماشین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
امروز زنگ ناهار همون موفرفریرو دیدم اما اون منو ندید واقعا دیگه دوس نداشتم باهاش روبه رو شم پسره ی بداخلاق!!!!
الان زنگ اخره وبا استاد اسمیت کلاس دارم اما کارا تو کلاس من نیس و خداروشکر تا الان اون موفرفری تو هیچکدوم از کلاسام نبود(او ن موفرفری اسم داره خانم)
اصن من چرا اهمیت میدم باشه یا نباشه؟!!!؟؟؟؟!!!؟(خوددرگیری داری عزیزم خوب میشی!)
رفتم سرکلاس و نشستم ردیف جلو با اینکه میدونم این کارو خرخونا میکنن اما واقعا حوصله رفتن تا ته کلاسو نداشتم اره میدونم من خیلی گشادم!!!!!!!!!!(بیتربیت)
