part 43
د.ا.ن هری
جسی ادوارد لعنتی...
اون ...اون لعنتی ....اااه ...من فکر میکردم اون یه جایی خودشو گم و گور کرده ...من فکر میکردم اون از وقتی من باهاش اونطور برخورد کردم افسرده شده!
من وقتی داشتم توی عذاب وجدان میمردم ...اون داشت با دوست پسر عزیزش توی تخت ....ااااه..لعنتی من حتی دوست ندارم اونا رو باهم تصور کنم..!
اصلا اون لعنتی تا حالا کجا بود؟
کجای این نیویورک خراب شده بود وقتی من یه سال تمام دنبالش گشتم...
اون کجا بود وقتی من بعدازرفتنش نابود شدم...
اون کجا بود وقتی من شبا مثل دیوونه ها اسمشو موقع خواب داد میزدم...هه البته اینکاروکه هر شب میکنم...
اون کجا بود وقتی من شب و روزم با فکر کردن بهش میگذشت...
اون کجا بود تا موفقیتامو ببینه...
اون کجا بود تا بتونم باهاش بهترین لحظه های زندگیمو بسازم...
اون با رفتنش ۴سال و ۸ ماه و ۲۰ روز از بهترین روزای زندگیمو ازم گرفت...از هردومون گرفت...
و الان چی؟!اون برگشته در حالی که خوشحاله و دستاش تو دستای کس دیگست...اصلا اون چطور تونست وقتی من با تموم احساسم اهنگی رو که براش نوشتمو خوندم لوک رو جلوی من ببوسه ...لعنتی من دلم برای لباش ..دلم برای طوری که میبوسید تنگ شده ...اما من ...من مطمئنم اون لعنتی میخواد از من انتقام بگیره..البته حقمه من لیاقت هیچ دختریو ندارم...من خیلی راحت ۴سال پیش یه فرشته رو از دست دادم در حالی که اگر نمیدادم می تونستم جای اون لوک عوضی باشم ...
همینطور که داشتم با خودم حرف میزدم و دستامو به تنه ی درخت می کوبیدم (😐)که صدای پاهای کسی رو شنیدم که از پشت به سمتم میومد ...
خدایا جسی باشه
نه نباشه
چرا باشه
نه نه نباشه
اصلا امکان نداره اون دوست پسره عزیزشو ول کنه و بیاد پیش من ...منی که هیچ ارزشی براش ندارم...
برگشتم ولیام رو دیدم که پشتم وایساده بود...
مطمئن بودم نمی آد ...اون هیچ وقت نمی آد...لیاقت تو بیشتر از این نیست هری ...پس سعی کن مثل اون فراموش کنی ...البته میدونم که نمیشه ...من ۳سال تلاش کردم که فراموشش کنم ...ولی بفرما ...این وضیعت منه..!
هری:چیه لیام؟
من واقعا احتیاج دارم تنها باشم ولی این لیام لعنتی نمیذاره!
لیام:اون دوست داره هری...!
liam😍🔪
nzr?:)