part29
د.ا.ن هز
لعنتی تا صبح خوابم نبرد ...
نمیفهمم چرا باید لال مونی بگیرم ...
چرا نمیتونستم حرف بزنم اون لحظه؟؟؟واقعا چرا؟؟
اخه اقای فاکینگ استایلز میمردی بگی منم دوست دارم؟چه اتفاقی می افتاد اگه میگفتی خیلی خوشالم که تو اومدی تو زندگیم ؟؟؟چی می شد میگفتی خوشالم که بالاخره تونستم کسی رو پیدا کنم که بتونه منو عاشق خودش بکنه؟؟؟!!!چی میشد اون لحظه یاد باربارا نمی افتادی؟؟؟چرا من باید راجبه اون وقتی دختر موردعلاقم بهم ابراز احساسات می کنه باید فکر کنم؟؟چرا باید درباره ی دوس داشتن جسی احساس گناه کنم؟؟؟معلومه چرا !
چون تو یه احمقی هری
یه احمق
احمق
احمق
همه این حرفا رو تو راه کالج داشتم با خودم میگفتم ..
خدا میدونه که از دیشب تا حالا چقدر عذاب وجدان دارم..
ولی بیشتر از همه ی اینا هیچکس نمیدونه که چقدر دلم براش تنگ شده ..
####
نزدیکای ظهر بود که هنوز ندیده بودمش...
من باید ازش معذرت خواهی کنم و بهش همه چیو توصیح بدم..منظورم اینه بهش بگم دیشب من یه احمق عوضی بودم..
امیدوارم این زنگ ببینمش...کلاس عکاسی
با تمام سرعتم به عنوان اولین نفر رفتم سر کلاس و پیش صندلیش نشستم و منتظر شدم تا بیاد...
ــــ
۵ دقیقه دیگه کلاس شروع میشه ..ولی جسی هنوز نیومده
....
دانشگاه تموم شد ...عکسامون برنده بهترین عکسای کلاس شد...برای نمایشگاه انتخاب شدن...ولی جسی نیومد...حتی من دم خونشم رفتم ولی نه جواب در زدنامو داد نه ماشینش بود...حتی تلفنشم خاموش بود...انگار آب شده رفته تو زمین...
امیدوارم فردا بیاد..
ـــــــــــــــــــــ
نیومد ....یه هفتس که هر روز منتظرش تو حیاط دانشگاه میشینم ولی نمیاد...هر روز بعد دانشگاه میرم دم خونش ولی هیچکس درو باز نمیکنه...و از همه ی اینا بدتر 7 روز ه که گوشیش خاموشه ...
-------
وات د فاک ...رفته؟؟؟؟؟؟؟
من اینو به عنوان بدترین خبر زندگیم از زبون دوست دختر لیام ،سوفیا شنیدم ...اون گفت اونو ۱۰ روز پیش دیده که از دفتر مدیر داشته میومده بیرون و ازش پرسیده چی شده و اون گفته داره به نیویورک انتقالی میگیره...برای همیشه...به همین سادگی...ومن یه پسر افسرده که نمیدونه از دوریه دختری که نمیدونه کجاست باید چیکار کنه...؟
ای کاش فقط یه بار مبتونستم ببوسمش و بهش بگم چقدر دوسش دارم..فقط یه بار...
ey jan🙄😈😍😭
