قسمت بیستم

2.6K 366 45
                                    

عکس:تیلور مومسن

حالش از فلش دوربینا بهم میخوره.
از راه رفتن کناره یک دختری که حتی اسمشو نمیدونه متنفره!

تو یک رستوران ساده کناره یک دختره غریبه نشسته و داره به لویی تکست میده!

از لویی به هری:
به نتیجه ای رسیدی؟

هری با تعجب به صفحه موبایلش نگاه کرد.
مگه قرار بود به نتیجه ای برسه؟!

از هری به لویی:
چه نتیجه ای؟!

پیام فرستاد و موبایلشو رو میز گذاشت و منتظر جواب لویی شد.

به اطرافش نگاه کرد.
پاپاراتزیا که از بیرون رستوران ازشون عکس مینداختن
مردمی که با عجله راه میرفتن
گارسون های رستوران که سفارش میگرفتن و یا تو دستاشون ظرف غذا بود
و در آخر

دختری که کنارش نشسته بود!

سرش پایین بود و با غذاش بازی میکرد.

این تقصیره دختر نیست که هری تو مود خوبی نیست
اما تقصیر هری هم نیست!

با روشن شدن صفحه موبایلش توجهشو به موبایل تو دستش داد.

پیام از طرف لویی
آهنگی نوشتی و سر قرار رفتی؟

هری سریع پیامی رو تایپ کرد:

درمورد آهنگ فعلا نه و سر قرار، اون دختر الان کنارم نشسته!

نیشخندی زد. میتونست قیافه لویی رو تو ذهنش مجسم کنه!
چشماش بزرگ میشن و با دهن نیمه باز به صفحه موبایلش نگاه میکنه.

'' آقا آب ''
گارسون گفت.

با دیدنه آب یادش افتاد که سرش درد میکرد!

چطوری حرف زدن با لویی حواسشو پرت کرده بود؟ به طوری که اون حتی یادش رفته بود سردرد داره؟!

پیامی از لویی رسید.
موبایلشو دوباره تو دستش گرفت تا پیامه لویی رو بخونه.

چی؟ تو سر قراری و داری به من پیام میدی؟ من باور نمیکنم!

با خوندن پیامه لویی اخمی کرد.
لویی باور نمیکنه؟
یه کاری میکنه که باور کنه!

'' نمیخوام مزاحم تکست دادنت بشم. اما اگر یادت باشه دوستت تاکید داشت قرصتو بخوری ''
اون دختر گفت.

هری سرشو از تو موبایل بیرون اورد و به دختر نگاه کرد.

اون راست میگه، لیام چند باری به هری و حتی به اون دختر یادآوری کرد که قرصشو بخوره.

'' باشه ''
هری غر زد و قرصشو از تو جیبش دراورد.انداخت تو دهنشو همراهش آب خورد.

سرش درد نمیکنه اما میخوره!
هرچی باشه مسکنه.

اون چند ماه بود که از این قرص استفاده نمیکرد، چون فیلمی بازی نمیکرد یا آهنگی نمیخوند که بیخوابی بکشه و خسته بشه.

DifferenceWhere stories live. Discover now