زین با اخم به عکس روبه روش نگاه کرد.این یعنی چی؟!
هری با خودش چی فکر کرده؟
حرکت هایه عجیبش در مقابل لویی به زین اطمینان داد که خبرایی هست اما این دختر!
این دختر حتی تو موزیک ویدیوش هم هست.
نایل کاره خوبی کرد نذاشت لیام و زین برن دنبالش!
امروز همه چی مشخص میشه.
یعنی زین کاری میکنه که مشخص بشه..
.
.
.لبخند رو صورت هر دوشون بود.
هیچکدوم حاضر نبودن بهم نگاه کنن اما هردو میتونستن قیافه همو مجسم کنن!
شاید چون هردو یک احساس مشترک دارن.از کاری که کردن خوشحالن اما نگرانن.
اما حتی این نگرانی هم باعث نمیشه تا هری به کاری که تیلور تو سرش انداخت فکر نکنه.
پیشنهاد خوبی بود اما برای الان زوده!
شاید چند دیگه و یا شاید چند هفته دیگه.
اما الان زمان مناسبی برای بوسیدن لویی نیست.
نه تا وقتی که هری از احساسات لویی نسبت به خودش مطلع شه.اونا یک ساعته که تو ماشینن و هیچکدوم حرفی نزدن.
هری حتی نمیدونه لویی موزیک ویدیوشو دیده یا نه؟
هیچکس نمیتونه بفهمه هری چه قدر دوست داشت لویی به جایه تیلور تو موزیک ویدیو بود.هری با لبخند به صورت لویی نگاه کرد.
تمام توجهش رو جاده بود.نمیتونست تعداد دفعاتی که به صورت لویی فکر میکرد و به یاد بیاره!
وقتی برای اولین صحنه موزیک ویدیوش فیلمبرادری کرد تیلور بهش گفت:
'' میدونم بازی کردن با من یا هر شخص دیگه ای برات لذت بخش نیست پس صورت لویی روبه روت تصور کن! ''اما الان نیازی به تصور کردن نیست وقتی خودش کنارش نشسته.
'' ماشین مشکل پیدا کرده باید بزنم کنار ''
لویی با صدایه آرومی گفت و هری از تو افکارش بیرون اورد.از ماشین پیاده شدن.
لویی به لاستیکا نگاه کرد.
و همون چیزی که داشت آرزوشو میکرد اتفاق نیوفته اتفاق افتاده بود.صندوق عقب نگاه کرد اما لاستیکی نبود!
به قیافه هری نگاه کرد.
با تعجب داشت به لویی نگاه میکرد و منتظر حرفی از طرف لویی بود.'' لاستیک پنچر شده. لاستیک دیگه ای هم نداریم باید زنگ بزنم به توماس ''
لویی همونطور که داشت شماره توماس میگرفت به هری گفت.بعد از پنجمین بوق برداشت.
'' دیگه چیه؟! ''
توماس با بی حوصلگی گفت.
YOU ARE READING
Difference
Fanfictionاونا عاشق هم شدن اما باید یاد بگیرن عشق تنها دلیل برای باهم بودن نیست پس باید برای باهم بودنشون دلایل دیگه ای داشته باشن... Larry Stylinson Fanfiction start: 94/12/1