قسمت شصت و یکم

1.6K 169 173
                                    

به سرعت از ماشین پیاده میشه و به سمت فردی که منتظرش ایستاده میدوه. میدونه نتونسته به موقع خودشو برسونه اما امیدواره بتونه حتی شده برای چنتا آهنگ آخر حضور داشته باشه.
گره کراواتش شل میکنه و پالتوش محکمتر دور خودش میپیچه، بدون حرفی دنبال مرد راه میوفته تا به محلی که از قبل مشخص شده میرسه. روی صندلی ای که امکان دیده شدنش وجود داشته باشه میشینه تا هری بتونه ببینتش. با وجود خستگی زیادی که تمام بدنش درگیر کرده روی لب هاش لبخند بزرگی وجود داره، لبخندی که دلیلش پایین ایستاده میکروفون تو دستش گرفته و با علاقه میخونه. با تموم شدن آهنگش نفسی میگیره و از کنار پایه میکروفونش بطری آب برمیداره و کمی ازش مینوشه، گوشه چشمی به بالا جایی که قرار بود لویی باشه نگاه میکنه هرچند امیدی برای اومدنش نداره اما وقتی نگاهش به پسر کت و شلوار پوشیده ای که با یک لبخند بزرگ از بالا بهش خیره شده و دستش براش تکون میده میخوره بی اراده دستش برای لویی تکون میده!

با انرژی ای که حالا چندبرابر شده آخرین آهنگش میخونه اما قبل از اینکه پایان کنسرت اعلام کنه یک نگاه دیگه به لویی میکنه و میگه:
" سورپرایزی که هفته پیش درموردش حرف زدم امشب اجرا میکنم! "
گیتارش از هم گروهیش میگیره دوباره روبه روی میکروفون می ایسته و شروع به نواختن میکنه.

And the hardest part
و سخت ترین قسمت

Was letting go, not taking part
وقتی بود که اجازه دادم بری و هیچ کاری هم نکردم

Was the hardest part
اون لحظه، سخت ترین لحظه بود

And the strangest thing
و عجیب ترین چیز،

Was waiting for that bell to ring
این بود که منتظر بودم زنگ بزنی

It was the strangest start
این عجیب ترین چیز بود

I could feel it go down
می تونم حس کنم

Bittersweet, I could taste in my mouth
این تلخی و شیرینی که در دهانم هست

Oh and I
و من

I wish that I could work it out
آرزو دارم که می توانستم این مشکل را حل کنم

And the hardest part
و سخت ترین قسمت

Was letting go, not taking part
وقتی بود که اجازه دادم بری و هیچ کاری هم نکردم

And I tried to sing
تلاش کردم که ترانه ای بخوانم

But I couldn't think of anything
اما نمی توانستم به چیز دیگری فکر کنم

And that was the hardest part
و اون سخت ترین قسمت بود

I could feel it go down
می تونم حس کنم

You left the sweetest taste in my mouth
این تلخی و شیرینی که در دهانم هست

Oh and I
و من،
Oh and I
و من،

I wonder what it's all about
متعجب شده ام که همه ی این ها درباره ی چیست

Everything I know is wrong
هر چیزی که می دونم اشتباهه

DifferenceWhere stories live. Discover now