3

3.1K 652 185
                                    

زیام  به اصرار پدراشون  مجبور بودن ساعتی از روز رو به شرکت mayn   برن .
به هرحال اونا وارث بخش زیادی از این  بیزنس بودن ,
البته  بیشتر مواقع این  زین بودکه  از رفتن طفره می رفت!

ساعت از هفت  گذشته و کارن بیشتر  از همیشه مشتاق تا با شوهر و پسرش شام بخورن! با شنیدن صدای در ماشین خودشو به ورودی رسوند
گونه شوهرش وبوسید و لیام و تو بغلش چلوند

ج-خبری شده؟!
ک-یه خبره خیلی مهم!

لیام ابروئی بالا انداخت و ترجیح داد بقیه مکالمه رو نشنوه
ل- خیلی گرسنمه میرم لباس عوض کنم.

ک- پین بریم اتاق واست تعریف کنم.

باوجود گرسنگی زیاد دلش نمی‌خواست سر میز بره برخلاف چیزی که به زین نشون داده دروغ گفتن به پدر و مادرش کار اسونی نیست مخصوصا جفِ جدی و ریز بین!

موقع بیرون رفتن از اتاق چند بار نفس عمیق کشید در واقع   استیک گوساله و سس سیر غذائی نبود که بشه ازش گذشت!

ک- چرا زودتر بهمون نگفتی ما فکر می کردیم تو مشکلی داری که نمیخوای با کسی وارد رابطه بشی!

جف- دل پسرمون هرجائی گیر نمیکنه !

ک- خیلی دوست دارم ببینمش
 
لیام با خونسردی جواب داد
"کیو?

ک- دختره رو, بعداز مدتها عاشق شدی حتما خیلی مورد خاصیه!

ج- چرا امروز کادوشو ندادی?

ل- خب........ چون دانشگاه  نبود !

ج- پدرش چیکاره س ?

ل-  زیاد نمیشناسمشون

ک- زوتردعوتش کن بیاد اینجا

ل- اگه فردا کادو رو تو سرم نکوبید چشم !

ک-پسر خوشگلم کی دلش میاد به تو نه بگه

در واقع نه گفتن هیچ دختری براش مهم نبود! قبل از زین شاید ,
ولی الان تنها اون بود که ارامششو تضمین میکرد
ج-حتما درباره  خانواده ش بپرس بعد میتونی دعوتش کنی.

ل-باشه. من دیگه سیر شدم.

قبل از بلند شدن کارن دم گوشش پرسید

ک- فیسبوکشو داری عکسشو ببینم ?

ل-نداره مامان! اون قراره یه رابطه معمولی باشه لطفا  شورش نکن.

بعداز گفتن شب خیر قدماشو به سمت اتاق تند کرد.حرف زدن شبانه با زین ثابت ترین قرار چندساله شون بود. گوشیشو چک کرد زین دوتا مسیج داده بود

ز- چه خبره اونجا?
ز-لیم نگرانم بگو چیشد

ل- نکُش خودتو بیدارم همه چی مرتبه .
لباشو کون مرغی کرد, چشماشو از هم باز کرد تا سلفیش بامزه تر بشه اونو ضمیمه پیاماش فرستاد.

ز- بیبی پسرِ من

ز-جچحاذدوبابعیذدوکذاصققفط

لی- دیکتو از رو کیبورد بردار

ز- کجا بذارمش ;)

ل- یکشنبه بیای بهت می گم ;)

ز-ضدحال

ل- توقع داری چی بگم من یه جنگجوی خستم اون دوتا هیولا انرژیمو گرفتن توام میخوای دیکتو بکنی  تو چشمم

ز- باشه کونت مال من چشمات واسه خودت خوب ؟

ل- همه چیزم مال توا

ز......

ل- خوابیدی ؟

زین همیشه اولین کسیه که بی خبر مکالمه شبانه رو قطع میکنه!

ل-  ❤

Same mistakes Ziam Where stories live. Discover now