55

2.4K 454 609
                                    

این طوری که می خونین و رد میشین حس بیهودگی به ادم میده ..
_________

ل-این از همون شیرینیاس که دوس دارم

ج-دلیل خریدشون هم همین بوده !

حینی که گونه ی جف و سفت میبوسید گفت

ل-اممم.. چقد عاشقت باشم خوبه؟؟ ؟

ج-پسره ی لوس .برم لباسام و عوض کنم بیام

شیرینی های گردویی کوچیک و تو ظرف چید به علاوه ی دوتا قهوه ی شیرین داغ که می تونست عصرونه ی خوبی برای هردوشون باشه

قبل از اومدن جف دوتا از شرینی هارو تو دهنش چپوند..

وقتی خوردنش تموم شد دستش و روی دلش گذاشت با لبخند گفت

ل-اخیش چقد دلم میخواست

ج-دلت یا دلش؟!

ل-نکته ی خوبی بود!
خنده رو گفت

ج-ظاهرت شبیه کسی که بهش خوش گذشته باشه نیست!درست میگم؟

ل-بد نگذشت!

ج-دروغ؟

ل-هری گزارشش و داد ؟

ج-داده بود!

ل-تو میدونستی؟

ج-چند وقتی هست !

ل-دد ؟
دقت کردی تازگی همه چی و ازم مخفی میکنی؟

ج-عزیزم زندگی شخصیش نمیتونم بیام رازش و فاش کنم قبل از اینکه خودش بخواد!حالا که میدونی!

ل-از این تیکه حالا که میدونیت خوشم نمیاد!خب زودتر بگی شاید..

ج-شاید چی؟تو که نمیخوای واسه این مسئله ازش فاصله بگیری.میخوای؟

لیام کمی تو فکر فرو رفت
ل-نمیدونم

ج-وقتی فکر میکنم چه طوری تو بیمارستان مقابلم ایستاد تا اسیبی به تو نرسه.چطوری بیشتر وقتش و کنارمون گذروند بی منت . بیشتر بهش علاقه مند میشم

ل-بودن با هری برام دردسر میشه میدونم..زین اصلا ازش خوشش نمیاد اونم وقتی میدونست گی نیست! میدونی ظرفیتم پره!؟؟

ج-درکت میکنم و اگه نخوای دوستیت و حفظ کنی من مخالفتی ندارم هرطور که تصمیم بگیری خوبه

ل-خودمم نمیدونم باید چیکارکنم

ج-خب اروم اروم بذار زین بشناستش وقتی بدونه چطور ادمی حتما نظرش عوض میشه!

ل-زین و نمیشناسی هر جوندار مذکر و مونثی از کنارم رد شه قاتی میکنه چه برسه به هری

ج-اووم پس بهت توجه میکنه

ل-دوسم داره.

حس غرور و ذوق زدگی و میشد از چشماش خوند

ج-چرا دوست نداشته باشه وقتی تو انقدر عاشقشی؟

Same mistakes Ziam Where stories live. Discover now