43

2K 425 405
                                    

چندبار جابه جا شد
حتی نمیتونست چشماش و روی هم بزاره.

لبه ی تخت نشست.
کمی با موهای  بلندش وررفت ..

هنوز بخاطر اتفاق پیش اومده ناراحت بود و نمیتونست به راحتی فراموشش کنه...

از این شرایط به قدر کافی کلافه شده بود,
کابوسای وقت و بی وقت چه تو بیداری چه واقعیت...
طعم گس و تلخی که از این روزها حس میکرد  دوچندان میشد

سرش و بین دستاش گرفت
قطره های اشکش دونه دونه روی کارپت محو میشدن..

خودش متوجه نمیشد دلیل اصلی ناراحتیش مربوط به چیه فقط به این اشکا احساس نیاز میکرد.

دقیقا وقتی جف و یاسر مشغول حرف زدن بودن زاهد از فرصت استفاده کرد تا با لیام حرف بزنه

چون حدس میزد  خواب باشه در نزده وارد شد.

لیام حتی سرش و بالا نگرفت ببینه کیه...
ازپشت اشکاش پاهاش و می دید که درست  جلوش ایستاده بود.

دستاش و به صورتش کشید و از جاش بلند شد..

زبونش و روی  گوشه لبش کشید و تو صورت لیام زل زد

ز-این بار هرسه مون شانس اوردیم.به خصوص تو !
نفست و میگرفتم اگه نفس زین میرفت!

لیام شگفت زده اجزای صورتش و از نظر گذروند
هنوز باور نمیکرد ادمی به این اندازه مشکل درک و فهم داشته باشه.

ل-نادون

ز-تو نادونی که نمیفهمی اگه به کارت ادامه بدی خیلی بدتر از اینا سرمون میاد.
تو اصلا به خودت نگاه میکنی ببینی از یکی دوماه پیش چه بلایی سرت اومده.?
چه بلای سر خانواده هامون اومده.?
زین نزدیک بود بمیره

ل-تو زدیش. چجوری انقدر طلبکاری ؟
چه قدرتی داری که میتونه کارات و برای خودت به زیبایی توجیه کنه ؟

ز-من فقط خواستم ازش محافظت کنم
بدبیاری اوردم همین 

ل-بزار زین ازاد باشه.

ز-که کثافت بزنه به همه چی؟

لیام دوباره سر جاش نشست احساس خستگی تو پاهاش بی قرارتر نشونش میداد

ز-میدونم خیلی میخوایش!
چرا نخوای ؟مورد خوبیِ برای ارضای افکار کثیفت.
هنوز جوونِ و مستعمل نشده ولی من میدونم اخرش چیه.

ل-همه چیز و جنسی میبینی

ز-چون هست.

ل-حرف زدن باهات حالم و بدمیکنه

ز-حالت بد میشه چون واقعیت و میگم.
چهره ی واقعی این رابطه رو نشون میدم.
اصلاچرا زین؟
برو سراغ یکی مثل خودت اون پسر موبلند لَوندِ با همون بریزین تو هم.!!
از سی فرسخی داد میزد چیکاره اس!

Same mistakes Ziam Where stories live. Discover now