15

2.2K 448 203
                                    

ل-حالم خوب نیست. یکم می‌شینم بعد میرم خونه.

ز-من بدون تو برنمی گردم اونجا

ل-زین اذیت میشم

ز-منم اذیت میشم تو نباشی پیشم,استرس میگیرم. بریم قول میدم زود تموم بشه.

ل-حس خوبی به این دختر ندارم, صمیمی و مهمون نوازه ولی. ..

ز-ولی من میدونم علتش و. .

ل-چی؟

ز- وقتی گفت چند جا پیشنهاد کاری داشته و هنوز نمیدونه برمیگرده فرانسه
یا می مونه!
جفِ بزرگ بهش پیشنهاد کار داد!

لیام  تو ذهنش دنبال رشته دانشگاهی نیکول میگشت!

ل-حسابدار؟شوخی میکنی ؟

ز-نع

ل-پس من اونجا چه غلطی میکنم؟!

ز-نمی دونم چه جَوی گرفتشون یه دفه!

ل-مسخره س

لیام با سرانگشتش پیشونیش و ماساژ داد, حالا مطمئن شد حس بدش نسبت به اون دختر بی دلیل نبوده.

ز-بخواد جای تورو بگیره,
به  هفته نکشیده یه کاری می کنم دمشو بذاره رو کولش برگرده همون خراب شده اش.

ل-امشب با جف حرف میزنم باید تکلیف خودمو بدونم.

ز-بیا بریم زودتر خداحافظی کنیم.

دوباره به سالن برگشتن.همه ی  میزا جمع شده بود صدای موزیک  شنیده میشد,
چند نفری مشغول رقص دونفره بودن
کسایکه نمی رقصیدن هم مشتاقانه رقص بقیه رو نگاه میکردن,

یه جای خلوت تر ایستادن,
زین انگشت سبابه شو به انگشت کوچکتر لی گره زد.

می دونست لیام عاشق رقص تانگو.
سرش و به گوش لی نزدیک کرد

ز-حاضری چی کار کنی تا یه دقیقه اون وسط برقصیم؟

لیام فرصت نکرد جوابی بده چون همون موقع
نیکول لبخند زنان به سمتشون میومد

ن- بد که نمیگذره ؟

ل-نه اصلا!!

روبه زین حرف میزد,

ن-فکر میکردم رفتی.

زودتر از اینکه زین چیزی بگه
نیکول دوباره از اونا دور شد
لیام نفس راحتی کشید نزدیک تر به عشقش ایستاد.

چند لحظه بعد  با دوتا لیوان نوشیدنی پیششون برگشت یکی شونو به زین داد و اون یکی و به لبهاش نزدیک کرد,
زین لیوان و گرفت لبخند محوی زد.
می تونست همون جا لیوان و تو صورت دختر خورد کنه!

نیکول با اشاره چشم بهش فهموند که لیوانشو تموم کنه.

زین کمی ازش رو خورد.
لی که از گوشه ی چشم حرکات شو و می دید اروم دستش و فشار داد تا مانع بیشتر خوردن ش بشه,

Same mistakes Ziam Where stories live. Discover now