با کیسه ی دارو ها پشت فرمون نشست.
ت-داداش سربه هوات زنگ زد
زاهد متعجب سرش و به سمت صندلی عقب برگردوند
ز-زین ؟
ت-اره
ز-بی شعور
ت- این لفظ و بکار نبر زین بچه اس
ز-بچه ی چیه مامان انقدر اشتباهشو لاپوشونی نکنید
ت- خودت یادت نیست چه اتیشی سوزوندی ؟حالا یه بار مست کرده لازم نیست تو سرش بکوبی
ز-نگفت کجاس؟خوب بود؟
ت-صداش کمی میلرزید. خونه بودوگفت داره میره پیش لیام
ز-لیام؟
ر-عهه انگاراولین بارته این اسمارو میشنوی چته ؟
ز-اعصاب نداریا. خب خبری ازشون نبود تعجب کردم, بیا این از داروهات خوشگل خانوم بداخلاق
ت-من نمیخوام دیگه اشتباهش و به روش بیاری
ز-چشم نمیارم ببینم درست میشه ؟
ت-خراب شده ؟!زین پسر سالمیه لیامم همینطور.بیخود روشون عیب نذار.
ز- اتفاقا همه ی اینا تقصیر لیامه
ر-منظورت چیه؟ چه ربطی داره لیام لیام
ز-اونه که بهش خط میده وگرنه زین اهل دعوای خیابونی فحش و بی ابروی نبود
ر-وا یه چیزی میگیا. چرا بزرگش میکنی ادم تو مستی هرکار میکنه کنترلی روش نداره. مسخره س تا هرچی میشه پای لیام و میکشی وسط
ز-بگذریم! بریم خونه مامانت اینا ؟
ت-بچه ها من خیلی خستم
ر-بیاین شمام مامانم خوشحال میشه
ت-فردا یه سَری بهش میزنم امشب واقعا زانودرد گرفتم
ز-پس من شما رو میرسونم خونه.لباس عوض میکنیم دوتای میریم.
همه ی فکرش مشغول این بود که بفهمه زین چطوری از اتاق دراومده!
و دقیقا پی یه فرصت میگشت تا بهش زنگ بزنه.
واضح بود به این راحتیها نمیتونه سر به راهش کنه و ارامش خانواده هارو حفظ کنه.///
با اینکه لباش زخم و متورم بودن ولی بازم میشد لبخندِ گوشه ی لبش و تشخیص داد
ه-بهتری نه ؟
ل-اره ,,,می تونی,, یه اینه ,,برام پیدا کنی ؟
ه-از الانِ من خوشتیپ تری باور کن
ل-موهام خیلی خرابه
ه-مهم نیست
از قبل پسندیده دیگهل-مهمه هنوز ازدواج نکردیم,,ممکنه پشیمون شه!