وتای پارت قبل و پرکنین.همینطور این پارت 170
تلاش برای بیدار کردن زین بی نتیجه بود
بوسه های اروم روی شقیقه اش هم جواب نمیداد
ل-عزیزم بلند شو بریم تمیزکاری
ل-بیبی ؟؟
به موهای نرم و پرپشتش دست میکشید اونقدر گونه هاش و پشت هم بوسید تا پلک زین نیمه از هم پاشه
ز-مامور دروازه ی جهنم!
ل-سلام بیبیِ شیطان صفت!
ز- خوابم میاد
ل-وقتشه پاشیم
ز-ساعت؟
گرفته و بیحال زمزمه کردل-شیش
دست زین روی شونه اش کوبیده شد
ز- نفهم چرا بیدارم میکنی
نالون گفت درحالی ک ادای گریه روی صوتش واضح بودل-بابام میاد اینجوری میخوای ببینتمون؟
ز-چشه مگه
ل-بلند شو حیثیتمون تو خطر سرزده بیاد چیکار کنیم ملافه ام کثیفِ پاشو
بدنش و چرخوند تا دمر سرش و توی بالش فروکنه مثل اینکه حرف های لیام و نشنیده گرفته باشه .
وقتی بی توجهیش و دید انگشتاش و زیر شکم زین برد میدونست شکم قلقلکیش تاب نمیاره
ز-شتتت لیم عامل مرگت نشو ..ولم کن
ل-پاشو ببرمت خب
ز-به خدا میدونه رابطه داریم چرا اذیت میکنی
ل-منم میدونم که میدونه حالا باید عملی نشونش بدیم ؟
ز-عملیِ من بگیرم بخوابم؟
ل-لختی زین.بابام تازه کنار اومده نمیخوام شُک بشه یا تو ذوقش بخوره
ز-من الان بهش خبر میدم که بدونه دیشب با پسرش چیکار کردیم!
لیام خیلی زود موبایل و از دستش قاپید,
نیشگون دردناکی روی باسنش گرفت و از تخت جدا شدز-کرموی تخم اژدها ... اخ نمیخواااام.فقط نزدیکم بیا ببین چیکارت میکنم
ل- زین استرس گرفتم بریم دیگه مگه نمیخوای برگردی
ز-بابات میدونه با من هماهنگ میکنه اگه بخواد بیاد من دیشب باهاش حرف زدم
ل-جدی؟اگه بیاد خیلی زشت میشه ها من تو این زمینه باهاش راحت نیستم اصلا درباره اش حرف نزدیم
ز-مراقبم بیا
ل-میرم روکاناپه.تو میخوای نیشگونم تلافی کنی
ز-لعنتی نمیکنم فقط بیا بخوابیم کمرم داره نصف میشه
ل-مال منم همچین تعریفی نداره با اون پوزیشین مسخره ات!