57

2.7K 456 581
                                    

وتای این پارت پر کنین همون 170

دل کندن از نوازش موهای زین کار نشدنی بنظر میرسید

عشقی که بین چشماشون ردوبدل میشد اونارواز هر کلامی بی نیاز میکرد.

سر انگشت زین روی اجزای صورت لیام به ارومی تو حرکت بود

ل-نکنه خوابه

سوالی به چشم های زین خیره موند

خودش و همتای لیام پایین کشید لب زیرینش و بین دندوناش کشید کمی بیش از حد فشار داد
آه نیمه ی لیام خنده ی شیرینی و به لبهاش اورد

ز-کافی بود؟برای اینکه بدونی خواب نیست؟

کمی چشماش و ریز کرد و نگاه مشکوکی بهش انداخت

ل-حس میکنم قراره از طبع خشنت رونمایی کنی!

ز-دوقلو رو میخوام بیبی

لیام خندید

ل-بهانه پیدا کردی واسه سکس خشن

ز-میدونی که بلدش نیستم ولی میدونم دوست داری!اعتراف کن زوود

ل-من دلم زود به زود واست تنگ میشه! فقط همین

ز- راستش خودمم نمیتونم باورش کنم از این دوره گذشتیم از درد از تنهایی.مستحقش نبودیم

ل-داشت فراموشم میشد چه حسیه وقتی باهمیم.

ز-ولی من با مرورشون که دووم اوردم

ل-
یاداوری خاطره ها وقتی میدونی لمس دوباره اشون محال بنظر میاد یه جور عذابِ

ز-شاید اما تجربه ی تکرارشدنشون بهم امید داده تا الان. وگرنه که هیچ خاطره ای رنگ اولیشه اش و نداره.

ل-ترسناک حتی فکر کردن به اون موقع هنوزم نمیدونم چرخه بدبیاری مون تموم شده یانه

ز-شک نکن تموم وگرنه ما الان اینجا نبودیم

لیام کمی خودش و پایین تر کشید درست روی شونه ی زین به پهلو خوابید. دستش سینه ی زین و لمس میکرد مثل اتوی داغی که گرمای فوق‌العاده ای به زین بده تو حرکت بود

ز-تو خوبی؟

ل-این حسیِ که نمیدونمش فقط میترسم دوباره اونا رو تجربه کنیم دوباره کسی خرابشون کنه. از شروعش میترسم

ز-برای تو تموم شده بود ؟!

ل-نه... برام دوری مثل شاخه گلی که تو محفظه ی شیشه ای باشه میدونی مال توا اما...

ز-اما بابات اون شیشه رو شکسته!ما الان این جاییم

زین گونه اش ابدار بوسید
ز- کریسمس نزدیکه برنامه تون چیه ؟

جابه جا شد لبه تخت درست کنار زین موند چهره ی سرد غم خیلی زود روی صورتش نقش بست

یاد اوری جشن های گذشته,, جای خالی خانواده ای که نیمه مونده بود اجازه نمیداد حس خوبی به مراسمی از این دست داشته باشه

Same mistakes Ziam Where stories live. Discover now