58

2.8K 435 600
                                    

ادیت شده
همون 170 ☺وت

ز-کوتاشون کنم؟

ل-زیبایی تو وابسته به بودنشون نیست ولی من دوسشون دارم

ز- پس اینشکلی میام پیشنهادم و میدم!

اخم ریزی به صورتش داد جوری که براش شنیدن اون کلمه مسخره بنظر بیاد

ل- درباره چی حرف میزنی؟

ز- جف باید بدونه  ازدواج برامون جدی

ل-قبلا گفتم میدونه جریان حلقه هارو

ز-به هرحال باید به شکل رسمی تو جریان بذاریمش.تازه من حس میکنم کلی قراره نازش  بکشم تا راضی شه!

ل-بیخیال زین ما که غریبه نیستیم. نیازی به اینجور پیشنهادا نیست تازه پیشنهاد ازدواج و من دادم اول

ز-اره ولی الان تنها بزرگتری که داریم بابای توا پس کی میاد ؟من

دو انگشتش و به لب زیرینش گرفت و مثل گیره لبش و فشار داد

ل-تو کوچولو ی زشت, کی بزرگ شدی؟ کی کارت به ازدواج کشید ؟

زین لب زد اما لیام دست بردار نبود

ز-وداذتبتیت

ل-اوه بگو

به محض ازاد شدن لبش  گفت
ز- همونوقت که تو قد کشیدی مرد شدی  فرفری دماغ کوفته ای !

لیام دستی به بینیش کشید

ل-هنوزم هست ؟

ز-هست ولی کنار خوشگلیای دیگه ات پنهون!اووووه چه روزایی بود

ل-اگه احساس تو نبود الان شکلی بودیم که اونا میخواستن؟ همونجوری برادرای صمیمی ؟

ز-نه فک میکنم جریان زندگی از هم فاصلمون میداد خب ما که ربطی بهم نداشتیم بلاخره از یه جایی بُرش میخورد

ل-حق با توا احتمالا هرکس سرگرم زندگی خودش میشد ..اوووق چقد مزخرفی اونشکلی

ز-چه شکلی؟

ل-که مال من نباشی

ز-من بیخ ریشتم غصه نخور ببین دقیقا اینجا

یکی از موهای ریشش و گرفت و کمی کشیدش

ل-هووف چته

زین خندید تا با صورت شادابش لبخند روی لبهای لیام بیاد

ز-خب گوشیتم که شکستم دیگه چیکار کنیم؟

ل-مهم نیست فقط صفحه اش

ز- خطتت و باید عوض کنی این بدرد نمیخوره.یکی بگیری فقط من و بابات داشته باشیم و  خلاص از همه ی مزاحما

ل-برادرت بیخیال شه کارن بیخیال نمیشه

ز-اون برادرم نیست

Same mistakes Ziam Where stories live. Discover now