37

2K 442 309
                                    

تا سوار هواپیما بشه جف پشت هم بهش زنگ میزد و وضعیتش و چک میکرد.
لیام با طمانینه و سر صبر به حرفاش گوش میداد

جز جف کی بهش اهمیت میداد
کی رهاش نکرده بود؟

با خودش فکر کرد اگه یه روز دخترش اونجور که دلش میخواد نباشه میتونست مثل جف قبولش کنه ؟
انتخاباش و مسیر زندگیش و.

زمان خوبی بود تا حسابی فکر کنه به همه چیز به کارن روث زاهد.ولی بازم فکراش برمیگشت به سمت نقطه ی اصلی..

جف بیقرار روی صندلی های فرودگاه جابه جا میشد
اگه اینبار لیام و میبرد خونه چشم ازش برنمیداشت.

-------

وقتی پدرش و دید به زور قدماش و تند میکرد تا زودتر مسیر و طی کنه .

جف اول کوله اش و گرفت بعدم محکم به خودش چسبوندش

دستش و پشت سر جف گذاشت تا این اغوش و تموم نکنه.

ج-عمرم نصف شد تا برسی

ل-چیکار کنم برش گردونم ؟

ج-بخند

لیام ازش جدا شد

ل-به اندازه دوسال خستم به اندازه چندماه گرسنم.

ج-همه رو جبران میکنیم

بازوش و گرفت اروم قدم برمیداشت تا لیام کمتر خسته بشه
وقتی به ماشین رسیدن کمکش کرد تا صندلی و بخوابونه.نیمه دراز کش بیرون و نگاه میکرد

ج-دیدیش؟

ل-اره

ج-دلتنگیت برطرف شد ؟

ل-نه تا وقتی چشماش بسته اس

ج- پسر قشنگیه.

لیام روش و به سمتش برگردوند
ل-بخاطر من میگی؟

ج-نه جدا خوبه .

ج-باهم خوبین؟

ل-بودیم

ج-یعنی چی؟

ل-نمیدونم...

با انگشتاش بخار شیشه رو کنارزد

ج-زاهد یا روث که بدرفتارنکردن

ل-نه.بابا دم یه تتو شاپ نگه دار

ج-الان وقتش نیست

ل-خیلی طول نمیکشه

ج-بلد نیستم اخه ادرس بده میرم

ل-خیابون پنجم نزدیک خونه تون

ج-خونمون ؟؟البته حقم داری با رفتاری که کارن نشون داد دلزده شی ولی اونجا...

لیام نذاشت حرفش و بزنه

ل-من میفهمم. مامان و مجبور نکن کاری و بکنه که نمیخواد . اگه فکر میکنه من کثیفم خب حتما...

Same mistakes Ziam Where stories live. Discover now