Part~33~

2.4K 435 77
                                    


با تقه اي كه به در خورد صداي نامجون بلند شد.

-بيا تو.
جونگ كوك وارد اتاق شد و با ديدن مهمان نامجون اخماشو توي هم كرد:
-نميدونستم مهمون داريد يه وقت ديگه ميام

نامجون با جديت گفت:
-بيا تو درم ببند بايد صحبت كنيم

جونگ كوك به طرف ميز كنفرانس رفت.
كه نامجون در راسش نشسته بود و تهيونگ با لبخند در سمت چپش.

صندلي سمت راست نامجون و روبروي تهيونگو انتخاب كرد و با اخماي توي هم تلپي روي صندليش نشست

تهيونگ لبخندي زد:
-سلام كلوچه!

جونگ كوك از عصبانيت سرخ شد و بلافاصله به طرف پسر نيم خيز شد:
-يه بار ديگه اينجوري صدام كن تا جوري زندگيتو به فاك بدم كه ندوني از كجا خوردي

نامجون كه عصبي شدنشو ديد سعي كرد آرومش كنه تا يه وقت حالش بد نشه و به تهيونگ توپيد:
-آروم باش كوك . تهيونگ معذرت خواهي كن

تهيونگ شوكه شده به جونگ كوك نگاه ميكرد فكر نميكرد با شوخيش اينقدر بد برخورد بشه.
زير لب عذرخواهي كرد
جونگ كوك نفس عميقي كشيد و رو به نامجون كرد:
-ميشنوم

تهيونگ ميخواست چيزي بگه ولي نامجون با دستش اشاره داد كه ساكت باشه و رو به پسر كوچيكتر كرد:
-ما ميشنويم ... به نظر مياد حرفي داري كه سعي داري با عملت نشون بدي

جونگ كوك معذب شد . اين قضيه بين خودشو تهيونگ بود.
-اين قضيه بين من و اونه
و با سرش اشاره اي به پسر روبروش كرد.

نامجون نوچي كرد:
-طبق چيزي كه تهيونگ ميگه چيزي داري كه روي كل كارمون تاثير ميذاره ولي من سوال مهم تري دارم . چرا داري اينكارو ميكني؟

جونگ كوك پوزخندي به تهيونگ زد و به پشتي صندلي تكيه داد:
-از كجا شروع كنم؟!

تهيونگم به پشتي صندلي تكيه داد:
-از اولش بگو

جونگ كوك گفت:
-يه نفر به خاطر منفعت خودش به من نزديك شد! جداي اينكه احساسمو درگير كرد بعدا فهميدم داره با بهترين دوستش بهم خيانت ميكنه! و بهترين دوستش عكساي رابطمونو پخش كرد و اون چيكار كرد؟

توي چشماي تهيونگ زل زد:
-تكذيبش كرد.

تهيونگ سريع خواست از خودش دفاع كنه كه باز توسط نامجون ساكت شد:

-تهيونگ خبر نداشت

نامجون با جديت دست هاي گره كرده اشو روي ميز گذاشت و ادامه داد:
-متاسفانه اين اتفاقات با تصادفت هم زمان شد ولي اگر يه نفر رو بخواي مقصر بدوني اون منم. من به مادام ايده ي تكذيبو دادم و مادام به تهيونگ فشار اورد. تهيونگ ميخواست رابطه اتونو علني كنه . مادام اجازه نداد

جونگ كوك با غيظ گفت:
-مطمئني از اول نقشه ي خودش و دوستش نبوده؟ اون پسر بدون اجازه ي تهيونگ آب نميخوره!!!

THE RULE NUMBER 3 [vkook]Where stories live. Discover now