تهيونگ با تعجب به جونگ كوك نگاه كرد:
-هنوز نرفتي خونه؟! ساعت ...
نگاهي به ساعتش كرد:
-ساعت يازدهه!جونگ كوك روي صندلي نشست . توي اين مدتي كه همكاري ميكردن جونگ كوك برخورد زيادي باهاش نداشت. هنوزم جواب جيمين رو نميداد ولي چيزي هم بهش نميگفت و توي موقعيت هاي كاري حرفه اي برخورد ميكرد.
تهيونگ نگاهي به عينك گرد و بانمكش كرد و دوباره لبخندي زد.
-چه كمكي از دستم بر مياد؟-پروژه ي فلاي رو كامل خوندم. ولي قبل اينكه راه حلمو ادامه بدم بايد بدونم هدفت چيه؟
تهيونگ با كمي ترديد بهش نگاه كرد. درسته كه تقريبا شماي كلي نقشه اشو توضيح داده بود ولي جونگ كوك هنوز از جزييات بي خبر بود.
-ميخوام كمكم كني كه تا پروژه به خطر بيوفته... بايد سهام هر دو شركت سقوط كنه
سهام ساندا سقوط كنه تا نامجون هيونگ بتونه جلسه هيئت مديره رو به استعفاي رئيس هونگ هدايت كنه و خودش با بيشترين سهام رئيس بعدي بشه
اين اتفاق بايد بعد از مراسم عروسيش باشه كه سهاما به اسمش بشه.
و سهام شركت ما بياد پايين تا پدرت بتونه دوباره كمي سهام بخره.جونگ كوك دستاشو توي هم گره زد:
-چرا اجازه ميدي پدرم سهام شركتتونو بخره؟تهيونگ جواب داد:
-تا در اينده بتونه به عنوان نيروي خارجي از من به عنوان مديرعامل بعدي حمايت كنه. اينكارو با چندتا سهامدار داخلي هم دارم انجام ميدمجونگ كوك ابروشو بالا انداخت و هومي كرد:
-ولي پدرم ميتونه بهت خيانت كنه و بعدش اوني كه قدرت داره پدر من ميمونه نه تو !تهيونگ سرشو تكون داد:
-ميدونم ...
كمي مكث كرد:
-براي همينم تلاش ميكردم تا بتونم يه رابطه ي عميق تري ايجاد كنم تا ريسك اينكار كمتر بشهجونگ كوك حالا داشت تكه هاي پازل رو كنار هم ميچيد.
-ولي باز هم نميتونستي مطمئن باشيتهيونگ زير لب گفت:
- ميدونمجونگ كوك غر زد:
-هميشه نقشه هات باگ داره ته ته!چشماي تهيونگ از شنيدن اسم قديميش گرد شد ولي بعد لبخند شيريني زد. جونگ كوك خجالت كشيد و سعي كرد بحثو عوض كنه:
-اتفاقي كه هر دو شركت ضرر كنن.... پس بايد توي طراحي باشه تا كي هولدينگم متضرر شه. استفاده از بيمه گزينه ي خوبيه.... ولي نظرت راجع به جنس خاك چيه؟تهيونگ با شك پرسيد:
-منظورت مثل پروژه ي پل خودمونه؟جونگ كوك سرشو تكون داد و ادامه داد:
-دستكاري ازمايشات خيلي راحت تر از اقدام براي سست كردن خاك هاي يه مساحت به اون بزرگيه-اگر فقط ازمايشو دستكاري كنيم شركت ضرر خاصي نميكنه
جونگ كوك با كمي فكر ادامه داد:
-درسته به نظرم اجازه بده پروژه همينجوري جلو بره ... چون عروسي هيونگ هم بايد اتفاق بيوفته
بعدش قبل از خاك برداري به خاطر موارد مشكوك درخواست ازمايش مجدد بدن . اينجا بايد هزينه كني تا ازمايشگاه بهمون بگه خاك حجم زيادي رس داره.
تا جايي كه دقت كردم سعي كرده بوديد توي هزينه ها دست ببريد
BINABASA MO ANG
THE RULE NUMBER 3 [vkook]
Fanfictionجونگ كوك آروم پرسيد: -يعني هدف زندگي اين نيست؟ كه لذت ببريم... لذت هاي وحشي... مثل بوسيدن پسري كه نميشناسي؟ تهيونگ لبخندي زد: -مگه ما همه خودمحور نيستيم؟ كاري رو ميكنيم كه فقط و فقط به نفع خودمونه و فقط خودمون لذت ميبريم... هممون خودخواهيم... جونگ...