سوكجين با وجود خستگيش با لحن شاد و شلوغي وارد شد.-حال داداش كوچيكه چطوره؟
و به سمت جونگ كوك رفت و به چشماش نگاه كرد
جونگ كوك چشماشو چرخي داد و به گوشه جايي كه ناجون نشسته بود اشاره كرد
سوكجين خنديد:
-باز چيكارش كردي؟نامجون با پيراهن و كروات شل شدش روي مبل كوچيك اتاق ولو بود:
-من كاريش ندارم !براي اينكه حوصلش سر نره دارم آگهي خونه ها رو ميخونم. الان دو هفتس نتونستم يه جاي مناسب پيدا كنم!
سوكجين كلا اطراف سنترال پارك خونه ي نوساز تر پيدا نميشه؟ همشون انگار صدسال قدمت دارن. آخه من خيلي با سوسكا رابطه صلح آميزي ندارمو قيافشو جمع كرد.
سوكجينم خودشو روي كاناپه انداخت.
-اينقدر لجبازي نكن. اتاق جونگ كوك خاليه بعدشم تو روزا اينجايي من شبا .عملا همخونه داري ولي نداري !-چقدر اجاره ميگيري؟
سوكجين هومي كرد :
-اجاره يه اتاق با شرايط خونه ي من 2500تاست ولي من 2000راضي ام.يه هر حال آشنايي بايد تخفيف بدم.-بكنش 1500 به اين فكر كن دارم از برادرت مراقبت ميكنم
سوكجين بلند شد تا به برادرش نگاه كنه:
-نظر تو چيه؟جونگ كوك سريع دوبار پلك زد.
حالت شتاب زده ي جونگ كوك سوكجين رو به خنده انداخت.
-ببين چيكارش كردي كه واسه اينكه بحث تموم بشه ،حاضر شد اتاقشو با هزاردلار تخفيف اجاره بده!
نامجون لبخند خوشحالي زد:
-مرسي كوك . امشب وسايلامو ميارم.==============
سوكجين در رو باز كرد و خودش سريع تر وارد شد.
-لطفا كفشاتو در بيار.از اينكه كف خونه كثيف بشه بدم مياد.نامجون اطاعت كرد. و سريع كفشاشو در اورد .
كف سنگي خونه حس سرماي مطبوعي بهش ميداد.با كنجكاوي وارد شد. سوكجين بلافاصله شروع به توضيح دادن كرد:
-هال، آشپز خونه، سرويس مهمان كه درواقع سرويس مورد استفاده تو ميشه من اتاقم مستره،...
همون جور كه داخل ميرفت توضيح ميداد.ولي نامجون توي همون پذيرايي مونده بود.
به محض ورود چشمش تابلوي بزرگي رو گرفته بود كه نميتونست چشم ازش برداره.ناخودآگاه شروع به آناليز تابلو كرد.
عكس سياه و سفيدي از سوكجين بود .نيمه لخت .
كه يك دستشو زير سرش گذاشته و با دست ديگه عضو بين پاهاشو پوشونده.در واقع عكس از پايين تنش نبود ولي تمركز زيادي روي خط وي لاين پايين شكمش گذاشته شده بود.
KAMU SEDANG MEMBACA
THE RULE NUMBER 3 [vkook]
Fiksi Penggemarجونگ كوك آروم پرسيد: -يعني هدف زندگي اين نيست؟ كه لذت ببريم... لذت هاي وحشي... مثل بوسيدن پسري كه نميشناسي؟ تهيونگ لبخندي زد: -مگه ما همه خودمحور نيستيم؟ كاري رو ميكنيم كه فقط و فقط به نفع خودمونه و فقط خودمون لذت ميبريم... هممون خودخواهيم... جونگ...