Part~31~

2.6K 426 190
                                    


توي ذهن جونگ كوك همچنان علامت سوال بود. اينكه شركت پروژه رو بيمه نكرده بود خيلي عجيب بود.
منشي نامجون رفته بود پس در زد .
با بفرماييد نامجون وارد شد:
-سلام هيونگ

نامجون لبخند مصنوعي اي روي لباش گذاشت:
-اتفاقي افتاده كوك؟

جونگ كوك نصف مدارك رو روي ميز گذاشت و لبخندي زد:
-ميدونم طرح پروژه ي جديد رو تاييد كرديد ولي يكم دستكاريش كردم به نظرم كيفيتش رفته بالا بد نميشه اصلاحيه بخوره

نامجون لبخند واقعي اي زد و تشكر كرد:
-ممنون چكش ميكنم

جونگ كوك با ترديد به بقيه ي مدارك توي دستش نگاه كرد. نامجون غريبه نبود ولي زير سوال بردن كارش جرات زيادي ميخواست. توي مدت زماني كه كنار هم بودن ميدونست مرد بزرگتر چقدر دقيق و باهوشه

نامجون پرسيد:
-چيز ديگه اي ميخواي بگي؟

-راستش هيونگ بقيه پروژه رو هم خوندم .... يه چند مورد از هزينه ها برام غير طبيعي بود.

نگاه نامجون خشك شد و تلاش كرد همون اول كار جايگاه جونگ كوكو مشخص كنه

-جئون شي

نگاه متعجب جونگ كوك بالا اومد . اولين بار بود كه هيونگش با فاميل صداش ميزد

نامجون سرپا ايستاد:
-شما توي چه بخشي فعاليت ميكنيد؟

جونگ كوك هم با لحن رسمي اي جواب داد:
-طراحي

نامجون ادامه داد:
-پس سرت توي بخش خودت باشه و دماغتو توي بخشاي ديگه نكن!

جونگ كوك شوكه شده به نامجونِ جدي نگاه كرد و زير لب جواب داد:
-متوجه ام

نامجون دوباره سرجاش نشست و خودشو مشغول كارش نشون داد.
-اگر كارتون تموم شده ميتونيد تشريف ببريد

جونگ كوك از جاش بلند شد و اتاقو ترك كرد.

نامجون با استرس نفسشو آزاد كرد . اميدوار بود جونگ كوك بيشتر از اين پيگيري نكنه .

جونگ كوك بيرون در اتاق ايستاده بود و سعي ميكرد شرايط رو تحليل كنه .

با ديدن مدارك توي دستش پوزخندي زد.

نامجون از عمد پروژه رو بيمه نكرده بود!

====================

تهيونگ با خستگي وارد شركت ساندا شد. جونگ كوك يكي از شلوغ ترين روزها رو براي تلافيش انتخاب كرده بود. هرچند ميدونست كه فعلا قرار نيست با اون فيلم كاري كنه وگرنه لازم نبودبراش بفرسته ! ميتونست پخشش كنه و كل زندگيشو يكجا نابود كنه .و از اونجايي كه كل روز رو توي جلسه بود ،تازه وقت كرده بود به شركت ساندا بره.

THE RULE NUMBER 3 [vkook]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang