🩸Ｂｌｏｏｄ ｉｎｋ🩸جوهر خون

P.26 Wake up بیدار شو

شرط آپ پارت بعد ۲۰ تا ووت ۴۰تا کامنت

پارت : بیست و ششم (بیدار شو)

مینهی برای اینکه یه دلی از عذا در بیاره، به شیرینی فروشی میره.
بوی گرم شکلات، دارچین، انواع ادویه ها و وانیل توی فضای مغازه هر کسی رو مست میکنه. 
نور خورشید از لای پنجره ی باز کل شیرینی فروشی رو روشن کرده.
کف چوبی اتاق به رنگ طلایی – عسلی و میزهای سبک، به فضای شیرینی پزی ظرافت و شادابی میبخشه.
توی ویترین شیشه ای کیک ها، رول های دارچین و یه سینی از کوکی شکلات تازه پخته شده به مینهی چشمک میزنه.
حسابی بو میکشه و از محیط اطرافش لذت میبره .

% اوه، اومدی!؟

یه صدای شاد توجهش رو به سر در آشپزخونه جلب میکنه.

مردی با یه بافتنی نرم و کرم رنگ ایستاده، که لبخندش حس آرامش و راحتی رو بهش منتقل میکنه.
صورتش هیچ پیرسینگ و تتویی نداره، پوستش صاف و به طور طبیعی زیباست.

+ سلام نامجون.

و به سینی رولتی که نزدیک قفسه ی سینه اش نگه داشته خیره میشه. 
در حالیکه به سمت همون دری که ازش بیرون اومد میره چال روی لپ هاش خودنمایی میکنن.

% منتظرت بودیم. جین براونی مورد علاقه ات رو درست کرده. همه اون پشتن.

و بعد در ویترین رو باز میکنه تا رولت ها رو داخلش بذاره. 
در این حین، مینهی اطراف در میپلکه و سرش رو یواشکی میبره  تو.
اون تو یه مرد خیلی خوشتیپ با پیشبند ایستاده و وسط یه آشپزخونه ی خودمونی و راحت، خمیرش رو با قاشق چوبی هم میزنه. همه جای صورتش آردی شده ولی براش مهم نیست و بازم لبخند به لب داره.

پشت سرش، دور یه میز گرد، دو مرد دیگه نشستن و با همدیگه و با آشپزها گپ میزنن.

همشون لباس های سفید و کرم رنگ پوشیدن و میدرخشن به حدی که مینهی باید چشم هاش رو برای دیدنشون باریک کنه.

هیچ کدومشون تتوها و پیرسینگ های همیشگی شون رو ندارن. 

جوری که دو نفر پشت میز با هم حرف میزنن، شبیه دو تا برادری به نظر میرسن که حسابی بهم نزدیکن.

مینهی زیر لب زمزمه میکنه.

+ جین، جیمین، تهیونگ!

هر سه تاشون سرشون رو بالا میارن و بهش لبخند میزنن.

= یونااااا!

جیمین از پشت میز بلند میشه و مینهی رو برای لحظه ای در آغوش میگیره و بعد دوباره به سمت میز میره.

= اومدی! ببین، این برای توئه و برای..

یه لحظه دست نگه میداره، به تهیونگ نیشخندی میزنه، ابروهاش رو بالا میندازه.
 
= برای آقاتون!