کمد چانیول رو باز کرد و بعد از برداشتن یکی از اون پیراهن های سفید همیشگی، بدن لختش رو باهاش پوشوند.قرصی که به چانیول داده بود خیلی قوی بود برای همین چانیول عین مرده ها روی تخت افتاده بود.از وقتی که وارد این خونه شده بود مردی که روی تخت بود چندین ورق قرص خواب قوی خورده بود،بدون اینکه اطلاعی داشته باشه.بعضی وقتا توی قهوه اش مخلوط شده بود یا توی مشروبش یا توی آبش و هر ماده ای که مینوشید!ولی قرصی که بکهیون بهش داده بود درصدش زیاد بود و طعم تلخش غیر قابل مهار بود و برای همین از طریق دهنش وارد دهن چانیول کرده بود.برای بکهیون سوال بود که چرا وقتی که همه جای خونه از کاشی های سرد پوشیده شده وای تمام اتاق ها با پارکت هایی به رنگ سیاه پوشیده شده!
بالای سر چانیول رسید،درست همون جایی که چند ساعت پیش باید جون این مرد رو میگرفت.باید روح اون مردی که مسبب تمام این بدبختی هاش بود رو از قفس جسمش آزاد میکرد، ولی الان همون جا ایستاده بود و اون مرد هنوز هم محبوس جسم خودش بود و قاتل....توضیحی برای انجام ندادن اینکارش نداشت.
سرش بخاطر بی خوابی بیست و چهار ساعتش نبض میزد برای همین طرف دیگه تخت رفت و همین که رو تختی سرمه ای رنگ رو به دست گرفت در به آرامی باز شد.
با ظاهر شدن لوهان که بهش اشاره میکرد طرفش بیاد نگاهی به چانیولی که رو تخت عملا بیهوش بود انداخت و به طرف لوهان رفت.همین که پیش لوهان رسید،لوهان نگاهی به چانیولی که خواب بود انداخت و از دست بکهیون گرفت.بکهیون رو توی اتاقش کشید و بعد بستن در برای احتیاط، اروم زمزمه کرد:
+ارشد...
بکهیون با شنیدنش اخمی کرد و پرسید:
-ارشد چی؟
+ارشد میخواد باهات حرف بزنه.همین الان!
بکهیون نگاهی به در انداخت و اروم گفت:
-تو که میدونی نمیتونم بیرون بیام چون حداقل دیگه یک ساعت دیگه از حالت بیهوشی درمیاد!
+نه نه میخواد باهات با ویدیو کال حرف بزنه.
بکهیون که هنوز اخمش رو داشت،شروع به بستن دکمه های پیراهنش کرد و هین اینکه به طرف نقاشی اتاق میرفت خطاب به لوهان گفت:
-بروی جلوی اتاق چانیول و مراقب باش.
لوهان بعد از تکون دادن سرش از اتاق خارج شد.بکهیون به طرف نقاشی رفت و از روی چهارچوب،میخ سمت چپی چهارچوب رو در آورد و به طرف پارکت گوشه دیواری رفت که کنارش سرویس بهداشتی وجود داشت.
YOU ARE READING
Angels of satan
FanfictionSeason one[Completed✅] Season two[ on going ] •اسم:فرشتگانِ شیطان •خلاصه:پارک چانیول تک فرزند قدرتمندترین مافیای کره و آسیا از وقتی که به دنیا اومد فهمید برای زنده موندن توی دنیای تاریکی که متولد شده برای حفاظت از خودش باید ظالم باشه و فقط با حس انت...