+تن؟!آقای پارک با شنیدن صدای متعجب چانیول متوجه شد که تن همون شخص قاتل دخترک کوچیکشه.آقای پارک تیزبین ترین شخصی بود که چانیول تا بحال دیده بود و حتی به یاد داشت چطوری با لحن حرف زدنش همه چیز رو آنالیز میکرد و به نتیجه میرسید.آقای پارک با لحنی کاملا حرفه ای که ماهر ترین بازیگر رو هم گول میزد گفت:
»آره پسرم تن...تنیونگ.
چانیول با لحن بی اعتمادی پرسید:
+همچین اسمی هم داریم؟
»اسم مرده پسرم.حالا وقت حرف زدن نیست.تو برو به کارات برس.الان کره شبه بعدا باهات تماس میگیرم.دیگه خواب نمیبنی که؟
+نه پدر...
»خوبه.خوبه...شبت خوش پسرم.
چانیول که هنوز نسبت به این اسم عوض کردن پدربزرگش مشکوک بود تماس رو قطع کرد.پدربزرگش دوست نداشت افراد رو با اسم خلاصه صدا کنه برا همین قضیه بو دار بود ولی اینکه پدر بزرگش گفته بود بخوابه یعنی خودش همه چیز رو حل میکرد.نگاهش رو به بکهیونی که چشم هاش خمار شده بود و خمیازه های متعددی میکشید داد.با صدای آرومی پرسید:
+ببرمت رو تخت؟
بکهیون خمیازه بلند دیگری کشید و با بالا پایین کردن سرش موافقت خودش رو اعلام کرد.چانیول از جاش بلند شد.کنترل رو برداشت و بعد خاموش کردن تلوزیون،جلوی بکهیون خوابالود وایستاد.خم شد و با رد کردن دست هاش از زیر زانو و گردن بکهیون،پسر خوابالود رو روی دست هاش بلند کرد و با قدم های اروم به طرف اتاقش قدم برداشت.
حرکات بکهیون کاملا نشان از خوابالودگی زیادش میداد،اینکه هعی سر و دماغش رو به سینه چانیول میمالید و بدنش رو بیشتر منقبض میکرد یکی از عادات بکهیون موقع خوابالود بودنش بود.
چانیول در رو باز کرد.ملافه رو کنار کشید و تن خسته بکهیون رو روی تخت گذاشت.بکهیون همون با لباس خواب خودش بود و لازم نبود لباس بکهیون رو عوض کنه.به طرف کمدش رو رفت و همون لباس خواب سیاهش رو تنش کرد.میخواست که چراغ هارو ببینده با شنیدن صدای ضعیف بکهیون دست نگه داشت و به طرف بکهیون رفت تا ببینه چی میگه.
-مسواک....مسواک نزدم.من بدون مسواک زدن نمیتونم بخوابم.
چانیول که کارش رو میدونست بازم بکهیون رو روی بازوهاش بلند کرد و به طرف سرویس بهداشتی برد.بکهیون رو روی سینک سنگی نشوند و مسواک تازه ای که کنار مسواک خودش بود رو در آورد.روش مقداری خمیر دندان زد و به طرف بکهیونی که لباش رو آویزون کرده بود و چشم هاش رو بسته بود نگاه کرد و گفت :
YOU ARE READING
Angels of satan
FanfictionSeason one[Completed✅] Season two[ on going ] •اسم:فرشتگانِ شیطان •خلاصه:پارک چانیول تک فرزند قدرتمندترین مافیای کره و آسیا از وقتی که به دنیا اومد فهمید برای زنده موندن توی دنیای تاریکی که متولد شده برای حفاظت از خودش باید ظالم باشه و فقط با حس انت...