Part_31 (s1)

2.6K 609 258
                                    

دوست پسر؟...از وقتی که جلوی آینه نشسته بود تا میکاپش رو انجام بدن این سوال ذهنش رو داشت میخورد.یعنی میتونست برای یه روز هم که شده همه چیز رو فراموش کنه؟

نگاهی به خودش انداخت.اون کت شلواری که چانیول گفته بود رو پوشیده بود.موهاش موج دار و به حالت سکسی رو پیشونیش ریخته بود.میکاپش واقعا سکسی بود و اون بالم لب رنگی که به لبش زده بودن،ضربه آخر بود.

از درون پیراهن نپوشیده بود چون کت، حالت پوشیده ای داشت و قسمتی از سینه لختش دیده میشد.بعد تموم شدن کار هاش بلند شد و نگاهی به خودش انداخت.هات و سکسی تنها دو کلمه ای بودن که میتونست خودش رو توصیف کنه.البته به گفته ییون خیره کننده هم بود!

بکهیون بالای پله ها وایستاد و به چانیولی که پایین منتظر بود نگاه کرد.چانیول با حس نگاهی روی خودش سرش رو بالا آورد و به بکهیون خیره شد.اون زیبا ترین موجودی بود که تا حالا دیده بود.

قلب بکهیون محکم میتپید و کف دست هاش عرق کرده بود.نفس عمیقی کشید تا به خودش مسلط باشه و اروم اروم از پله ها پایین اومد.صدای کفش هاش روی مرمر های پله های ملودی قدرتمند و زیبایی بود.بکهیون عین الماس بود.زیبای قدرتمند!

کنار چانیول وایستاد و به جلو خیره شد.حوصله ی نگاه های خیره و پوزخند گوشه لب چانیول رو نداشت.عطر چانیول همه ی شش هاش رو پر کرده بود و باعث میشد حالت تهوع بگیره،ولی باید برای یه روز عاشق اون عطر میشد!

-قراره با کدوم ماشین بریم؟

اروم پرسید بدون اینکه به اون چشم ها نگاه کنه.از اون چشم ها امروز میترسید،اون چشم درونش رو ذوب میکردن.ناگهانی چانیول خودش رو به بکهیون نزدیک کرد و فقط چند میلی متر با هم فاصله داشتند.از کمر بکهیون گرفت و کنار گوشش گفت:

+انگار یه نفر خیلی مشتاقه دوست پسرم باشه!

-بمیر!

بکهیون اروم گفت و چانیول رو از خودش جدا کرد.با قدم های استوار به طرف در رفت و وارد تنها ماشینی که اونجا بود شد.چانیول بعد از چند لحظه وارد ماشین شد و به طرف مقصد حرکت کردن،البته بکهیون اونجوری فکر میکرد!

بکهیون وقتی متوجه شد، دید فقط ده دقیقه رانندگی کردن و الان به یه جایی رسیدن.انگار زمین فرود هلکوپتر بود.چانیول قبل از اینکه از ماشین پیاده بشه زمزمه کرد.

+بازی از الان شروع شد!

از همین لحظه دوست پسر پارک چانیول بود!...بکهیون که میخواست در رو باز کنه در باز شد و چانیول رو دید که در رو براش باز کرده و لبخند جذابی رو لبش داره.

Angels of satanWhere stories live. Discover now